چهار دهه پس از رجایی؛ جهان هنوز در برابر ظلم، تماشاچی است
به گزارش بخش استانها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از تبریز، 27 مهرماه، سالروز سخنرانی تاریخی شهید محمدعلی رجایی در شورای امنیت سازمان ملل (1359) است؛ روزی که نخستوزیر تازهنفس انقلاب، در برابر نمایندگان قدرتهای جهانی ایستاد و صدای مظلومیت مردم ایران را به گوش جهان رساند. مرور آن سخنرانی پس از چهار دهه، تنها یادآوری یک واقعهی تاریخی نیست؛ بلکه نشانهای است از تکرار همان الگوی دردناک: سکوت، بیعملی و بیطرفی در برابر ظلم.
در آن روزها، هنوز یک سال هم از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود که ارتش بعث عراق با حمایت آشکار و پنهان قدرتهای جهانی به ایران حمله کرد. بمباران شهرهای مرزی، موشکباران بیمارستانها و مدارس، و کشتار غیرنظامیان، واقعیت تلخی بود که ایرانِ تازهنفس با آن روبهرو شد. در چنین شرایطی، محمدعلی رجایی، نخستوزیر وقت، برای دفاع از حق ملت ایران به شورای امنیت رفت تا صدای مردمش را به جهان برساند.
او با چهرهای آرام اما سخنانی صریح، از جنایتهای رژیم صدام گفت؛ از کودکانی که در دزفول و اهواز زیر آوار مدارس مانده بودند، از زنانی که در پناهگاهها جان میدادند، و از شهری که هر روزش با صدای آژیر و بمب آغاز میشد. رجایی از سازمان ملل پرسید: اگر قانون بینالملل فقط روی کاغذ معنا دارد، پس عدالت در دنیای امروز چه جایگاهی دارد؟
سخنان او پر از حقیقت و درد بود، اما نتیجه چه شد؟ شورای امنیت نه متجاوز را محکوم کرد و نه گامی مؤثر برای پایان جنگ برداشت. همان زمان نیز، بهجای «اقدام»، از «بیطرفی» گفتند؛ بیطرفیای که در عمل، یاریِ ظالم بود.
رجایی در پایان سخنرانی خود جملهای گفت که هنوز معنا دارد: «صلح، زمانی پایدار است که عدالت در کنار آن باشد؛ و عدالت، بدون مجازات متجاوز معنا ندارد.»
اکنون، پس از گذشت بیش از چهار دهه، جهان صحنهی تکرار همان بیعدالتی است. در غزه، کودکان و زنان فلسطینی هر روز زیر بمباران رژیم صهیونیستی جان میدهند، خانهها و بیمارستانها با خاک یکسان میشود و میلیونها نفر آوارهاند. اما باز هم مجامع بینالمللی درگیر همان سکوت و بیعملیاند؛ همان جلسات بینتیجه، همان بیانیههای بیاثر، همان شعارهای انساندوستانهای که در میدان واقعیت محلی از اعراب ندارد.
تاریخ بهروشنی نشان میدهد که سکوت در برابر ظلم، مقدمهی تکرار جنایت است. همانطور که سکوت جهانیان در برابر تجاوز صدام، سالها جنگ و ویرانی را بر مردم ایران تحمیل کرد، امروز نیز همین سکوت در برابر رژیم صهیونیستی، فاجعهای انسانی را در فلسطین رقم زده است.
آنچه در ایرانِ دههی شصت رخ داد، امروز در غزه با شدتی بهمراتب بیشتر در حال تکرار است. حجم ویرانی، تعداد قربانیان، و عمق فاجعه در فلسطین، چندین برابر آن چیزی است که ملت ایران در دوران جنگ تحمیلی تجربه کرد. تنها تفاوت این است که این بار، صدای مظلومان از دل خرابههای غزه به گوش میرسد، نه از پناهگاههای دزفول.
عدالت، اگر پشت درهای سیاست بماند، به تماشاگر رنج انسانها تبدیل میشود. امروز بیش از هر زمان دیگر، جهان نیازمند یادآوری پیام رجایی است؛ «بیطرفی در برابر ظلم، همان یاریِ ظالم است.»
انتهای پیام/