مسئولیت اجتماعی صنعت و نقش آنها در تحقق مطالبات مناطق پیرامونی

به گزارش بخش استانها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از بوشهر، صنایع نقش مهمی در اقتصاد یک کشور دارند و از سوی دیگر در یک رابطه دوسویه با جامعه قرار دارند. صنایع از یک طرف نیازهای جامعه را دریافت میکنند و از سوی دیگر بر اساس مطالبات خدمات ارائه میکنند.
در این زمینه مسئولیت اجتماعی میتواند نقش مهمی در این رابطه داشته باشد. مسئولیت اجتماعی صنایع را موظف میکند خدمات بهتری به جامعه ارائه کنند و در شناخت نیازهای واقعی جامعه تلاش بیشتری داشته باشند.
واقعیت آن است که اگر صنایع و بنگاههای اقتصادی موجود در استان بوشهر به وظایف و مسئولیتهای اجتماعی خود نسبت به مناطق پیرامونی عمل میکردند ضمن حل مشکلات زیرساختی بسیاری از مطالبات مردم محقق میشد.
مؤلفههایی همچون توسعه زیرساخت، بهداشت و محیط زیست، اشتغال جوانان بومی و مشارکت فرهنگی، عمدتاً به شعارها محدود مانده و پاسخ روشنی به مطالبات مردم داده نشده است.
مسئولیت اجتماعی نیروگاه اتمی بوشهر، در چهار حوزه اساسی تعریف میشود: شفافیت و اعتمادسازی، ایمنی و سلامت عمومی، توسعه اقتصادی پایدار منطقه و حفاظت از محیط زیست. اما جامعه میزبان نیروگاه، با وجود گذشت دو دهه از آغاز به کار، همچنان به دیده تردید مینگرد و این پرسش اساسی پابرجاست: چرا کلانترین پروژه صنعتی جنوب کشور، در عمل از ایفای مسئولیت اجتماعی خود عاجز مانده است؟
1- کمبود شفافیت؛ حلقه مفقوده اعتماد
نخستین و جدیترین مطالبه جامعه محلی از نیروگاه اتمی بوشهر، شفافیت است؛ عدم انتشار منظم گزارشهای شفاف: منتقدان اشاره میکنند که گزارشهای مستقل، دقیق و به زبان ساده از نتایج پایشهای محیط زیستی (آب، خاک، هوا) به طور گسترده و منظم در اختیار عموم و رسانهها قرار نمیگیرد.
مدیریت اطلاعات به جای اطلاعرسانی: رویکرد نیروگاه غالباً واکنشی است و تنها در پاسخ به شایعات یا بحرانها صحبت میکند، نه اینکه پیشدستانه اطلاعات را منتشر کند.
دشواری دسترسی به اطلاعات: برای پژوهشگران مستقل و نهادهای مدنی دسترسی به دادههای خام و کامل برای انجام ارزیابی مستقل بسیار دشوار یا غیرممکن است
2- نگرانیهای بیپاسخ درباره محیط زیست و سلامت مردم
شایعات و نگرانیهای مزمن: در مورد افزایش بیماریها (مانند سرطان) در منطقه، آلودگی آبهای ساحلی و تأثیرات گرمایش آب دریا بر اکوسیستم خلیج فارس، ادعاهایی مطرح میشود که نیروگاه پاسخ قاطعی به آنها نمیدهد یا این نگرانیها را یکسره رد میکند بدون اینکه دادههای مستقل برای آرامش خاطر عمومی ارائه دهد.
مدیریت پسماند: ابهام در مورد مدیریت نهایی پسماندهای پرتوزا و عدم شفافیت در مورد چگونگی و مکان دفن آنها، از دیگر نگرانیهای جدی است.
3- توسعه نامتوازن و انتقاد به سهم مردم
تمرکز بر امنیت به جای مشارکت: منتقدان استدلال میکنند که نیروگاه به دلیل حساسیت امنیتی، خود را در یک “حباب” قرار داده و ارتباط ارگانیک و دوسویه با جامعه محلی برقرار نکرده است.
اشتغالزایی ناکافی برای بومیان: اگرچه نیروگاه اشتغال ایجاد کرده، اما این ادعا وجود دارد که پستهای کلیدی و تخصصی اغلب در اختیار غیربومیان قرار دارد و جامعه محلی عمدتاً از مشاغل خدماتی و پیمانکاری سطح پایین بهرهمند میشوند.
توسعه نامتوازن: نیروگاه به عنوان یک غول صنعتی، ممکن است باعث ایجاد تورم محلی در قیمت مسکن و کالا شده باشد، بدون اینکه منافع آن به صورت عادلانه در بین همه ساکنان توزیع شود.
بخش دوم: تحلیل ریشهها و دلایل محتمل برای این کاستیها
در صورت صحت ادعاهای فوق، دلایل زیر میتواند توضیحدهنده why این وضعیت باشد:
1. اولویت مطلق امنیت ملی و حفاظت اطلاعات:
انرژی اتمی در ایران همواره با مسائل امنیت ملی و مناقشات بینالمللی گره خورده است. این امر باعث میشود فرهنگ “رمزآلودگی و محرمانگی” بر فرهنگ “شفافیت و پاسخگویی” غلبه کند. هرگونه اطلاعاتی، حتی دادههای محیط زیستی غیرحساس، ممکن است به دلایل امنیتی، “محرمانه” تلقی شود.
این رویکرد، بزرگترین مانع در راه عمل به مسئولیت اجتماعی، بهویژه در حوزه شفافیت است.
2. ساختار متمرکز و بوروکراتیک حکومتی:
نیروگاه بوشهر یک پروژه کاملاً دولتی و تحت مدیریت نهادهای بالادستی است. چنین ساختارهایی ذاتاً به سمت پاسخگویی به مقامات بالادست (و نه جامعه محلی) گرایش دارند. تصمیمگیری کند، ترس از اشتباه و عدم تمایل به نوآوری در ارتباطات مردمی، از ویژگیهای این ساختارهاست.
نیروگاه انگیزه و اختیار کافی برای انجام ابتکارات جسورانه در حوزه مسئولیت اجتماعی را ندارد.
3. کمبود فرهنگ سازمانی مسئولیت اجتماعی پویا:
دلیل: ممکن است درک مدیران و تصمیمگیران نیروگاه از “مسئولیت اجتماعی” محدود به “کارکرد ایمن” و “پرداخت مالیات” باشد. آنها ممکن است “اعتمادسازی فعال”، “مشارکت اجتماعی” و “پاسخگویی شفاف” را جزو وظایف ذاتی خود نبینند.
مسئولیت اجتماعی به یک امر حاشیهای و تبلیغاتی تبدیل میشود، نه یک استراتژی اصلی در مدیریت مرکز.
4. چالشهای فنی-اقتصادی:
تحریمهای بینالمللی دسترسی به فناوریهای روزآمد پایش و مدیریت پسماند را دشوار و بسیار پرهزینه کرده است. همچنین، ممکن است بودجه کافی برای پروژههای بزرگ مسئولیت اجتماعی (مانند ایجاد مراکز درمانی یا دانشگاهی) اختصاص نیابد.
حتی با وجود نیت خوب، توان عملیاتی نیروگاه برای انجام مسئولیت اجتماعی در سطح استانداردهای جهانی محدود است.
5. ضعف نهادهای مدنی و رسانههای مستقل محلی:
در غیاب نهادهای مدنی قدرتمند و رسانههای مستقل که بتوانند به طور موثر بر عملکرد نیروگاه نظارت و فشار آورند، انگیزه نیروگاه برای پاسخگویی به جامعه محلی کاهش مییابد.
نیروگاه تنها در صورت بروز بحرانهای بزرگ تحت فشار قرار میگیرد، نه به صورت مستمر.
ادعای “عدم عمل نیروگاه اتمی بوشهر به مسئولیت اجتماعی خود” را نمیتوان به سادگی رد یا تایید کرد، اما شواهد میدانی (مانند نارضایتیهای محلی و شکاف اعتماد) نشان میدهد که در عمل، یک “شکاف مسئولیت اجتماعی” جدی وجود دارد.
ریشه این شکاف را نمیتوان تنها در “سوء مدیریت” نیروگاه جستجو کرد. این مشکل عمدتاً ریشه در ساختارهای کلان حاکم دارد:
اولویت امنیت ملی بر شفافیت، ساختار بوروکراتیک متمرکز و فرهنگ سازمانی کهنه
تا زمانی که این پارادایم تغییر نکند، نیروگاه اتمی بوشهر با همه اهمیت استراتژیک آن در ایجاد اعتماد کامل با جامعه میزبان خود ناکام خواهد ماند. عمل واقعی به مسئولیت اجتماعی نیازمند یک تغییر نگرش اساسی از “حفاظت از نیروگاه در برابر مردم” به “حفاظت از مردم توسط نیروگاه” است.
یادداشت از سیدحسین جعفری فعال رسانهای بوشهر
انتهای پیام/