رقص سینوسی ترامپ میان جنگ و صلح تعرفهای

گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- تحلیلگران حوزه اقتصاد بین الملل طی روزهای اخیر ماهیت پارادوکسیکال سیاستهای تجاری دونالد ترامپ در قبال جمهوری خلق چین را مورد بررسی قرار میدهند. این نوسانات شدید، که میتوان آن را “رقص سینوسی” نامید، بازارهای مالی جهانی از والاستریت گرفته تا مراکز مالی اروپا و آسیا را در هالهای از ابهام و عدم قطعیت فرو برده است. این استدلال وجود دارد که این استراتژی، که ترکیبی از اهرم فشار افراطی و دیپلماسی شخصی است، ثبات بلندمدت اقتصادی جهانی را تضعیف میکند و ریسکهای سیستمی جدیدی ایجاد مینماید.
هدف از این تحلیل، کالبدشکافی این سیاستهای متناقض و ارزیابی پیامدهای آن بر پویاییهای تجارت بینالمللی است. حتی تاکید اخیر واشنگتن و پکن مبنی بر توافق تجاری میان طرفین نیز نتوانسته اعتماد را به بازارهای جهانی بازگرداند زیرا قبلاً نیز تجربه این مواضع ایجابی و تبدیل فوری آن به مواضع سلبی و بازدارنده وجود داشته است.
دونالد ترامپ، از تعرفهها بهعنوان ابزاری برای بازنویسی قواعد تجارت جهانی استفاده میکند. مدل او بر این فرض استوار است که تعرفههای سنگین، بهعنوان یک ابزار مجازاتی قدرتمند، قادر به ایجاد تغییرات ساختاری در اقتصادهایی مانند چین هستند که بهشدت به مازاد تجاری خود وابستهاند. از منظر تئوری بازیها، این یک استراتژی “تهدید حداکثری” است که هدف آن تغییر وضعیت تعادلی مذاکرات است.
در سوی دیگر، این تهدیدات، بازارهای جهانی را وحشتزده میکند. اعمال تعرفههای گسترده، نهتنها بر واردات چین از آمریکا، بلکه بر کل زنجیره تأمین جهانی تأثیر میگذارد. هزینههای تولید در ایالات متحده بهدلیل افزایش قیمت مواد اولیه و قطعات وارداتی افزایش مییابد، که این امر بهطور مستقیم تورم را در اقتصاد داخلی آمریکا شعلهور میسازد. اگر تعرفهها اعمال شوند، تأثیر آن بر شاخصهای بورس، از جمله S&P میتواند ویرانگر باشد. شرکتهای چندملیتی با توقفهای ناگهانی در صادرات یا افزایش شدید هزینههای عملیاتی روبرو میشوند. این وضعیت، سرمایهگذاریهای بلندمدت را به تعلیق درآورده و ریسک رکود اقتصادی را افزایش میدهد. این خودزنی اقتصادی، در تضاد آشکار با هدف اعلامشدهی تقویت اقتصاد داخلی آمریکا، پارادوکس اصلی تاکتیک ترامپ است.
بازار سرمایه بیش از هر چیزی به “قابلیت پیشبینی” نیاز دارد. سرمایهگذاران نیاز دارند تا بتوانند درآمدها، هزینهها و مسیر رشد شرکتها را بر اساس یک چارچوب قانونی و تجاری ثابت تخمین بزنند. سیاستهای تجاری ترامپ، بهدلیل طبیعت نوسانی و زمانبندی غیرقابل پیشبینی، این پیشبینیپذیری را از بین بردهاند. سیاست ترامپ را میتوان بهعنوان یک تابع سینوسی ترسیم کرد: در اوج، تهدیدات تعرفهای و در حضیض، اظهارات خوشبینانه!
این نوسانات، فراتر از واکنشهای لحظهای، ساختار ریسک را تغییر میدهد. شرکتها نمیتوانند برنامهریزی بلندمدت داشته باشند، زیرا یک توافق تجاری که امروز تضمین شده، فردا با تغییر یک توییت میتواند لغو شود. چین بهخوبی از بازی سینوسی و تاکتیکی ترامپ آگاه بوده و ابزارهای تلافیجویانه خود را آماده کرده است. مهمترین این ابزارها، تهدید به محدود کردن صادرات “فلزات کمیاب” است. فلزات کمیاب، شامل 15 عنصر شیمیایی که برای تولید تراشهها، باتریهای پیشرفته، توربینهای بادی و تجهیزات نظامی حیاتی هستند، وابستگی صنعتی و دفاعی آمریکا و متحدانش را به چین آشکار میسازد.
چین تقریباً کنترل بخش اعظم تصفیه و فرآوری این مواد را در اختیار دارد. این بدهبستان تهدیدآمیز نشان میدهد که جنگ تجاری به یک درگیری استراتژیک تبدیل شده است، جایی که هر دو طرف ابزارهای حیاتی را بهعنوان گروگان نگه داشتهاند.
انتهای پیام/