یادداشت|تقابل تمدنی و منطق انقلاب اسلامی با استکبار جهانی/ چرا نه به سازش؟

به گزارش بخش استانها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از گرگان، انقلاب اسلامی ایران به عنوان نقطه عطفی در تاریخ معاصر، نه تنها تحولات داخلی را رقم زد، بلکه امواج آن مرزها را درنوردید و معادلات جهانی را دگرگون ساخت. تأثیر این انقلاب بر اندیشههای دینی و سیاسی در سطح جهان، موضوعی است که از سوی اندیشمندان و ناظران بینالمللی مورد تأکید قرار گرفته است.
این تقابل در طول چهار دهه گذشته اشکال مختلفی به خود گرفته است. از ایجاد اختلافات داخلی و جنگ تحمیلی گرفته تا تحریم و ترور دانشمندان، همه و همه در راستای خاموش کردن این نور الهی بوده است. با این حال، به باور کارشناسان، این اقدامات نه تنها تأثیری در اراده ملت ایران نداشته، بلکه موجب تقویت عزم ملی شده است.
در بررسی راهبرد جمهوری اسلامی در برابر استکبار، دو گزینه اصلی همواره مطرح بوده است: تسلیم یا مقاومت. تجربه تاریخی ملت ایران نشان داده که صلح پایدار تنها از مسیر مقاومت حاصل میشود. این درس را میتوان در سرنوشت کشورهایی که راه سازش را در پیش گرفتند، به وضوح مشاهده کرد.
حجتالاسلام محمدزمان قربانی، رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی گلستان در آستانه یوم الله 13 آبان در یادداشتی که برای خبرگزاری تسنیم ارسال کرده است، بر این تقابل تمدنی و منطق انقلاب اسلامی با استکبار جهانی تأکید کرد که در ادامه میخوانید: پروفسور «عبدالعزیز ساشا دینا»، استاد دانشگاه ویرجینیای آمریکا، میگوید که تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره)، هیچکس در آمریکا توجهی به دین نداشت. اما پس از آن، ناگهان رهبران دینی، حتی رهبران مسیحی و یهودی، قدرت گرفتند و از نیروی دین آگاه شدند. امروزه 90 درصد آمریکاییها به خدا معتقدند و باور دارند که دین نقش بزرگی در زندگی بشر ایفا میکند. در حال حاضر، کلاسهای «ادیانشناسی» در آمریکا، شلوغترین کلاسها هستند و تنها در دانشگاه ویرجینیا که من در آن تدریس میکنم، 128 نفر به تدریس دینشناسی مشغولند.
«سیمونز»، اندیشمند غربی، میگوید که باید به سخن «ویل دورانت» پاسخ داد که در رقابت بین تمدن و دین، دین شکست خورده و قدرت رهبری جهان، اخلاق، جامعه و فرهنگ را از دست داده است. درست در میانه روزگاری که دشمنان دین برای جشن «پایان دین» آماده میشدند، اتفاقاتی افتاد که تصور باطل آنان را به چالش کشید و «انفجار نور» صورت گرفت. در چنین شرایطی، جریان کفر و استکبار چه باید میکرد؟ یا باید کوتاه میآمد و حاکمیت الله را در کنار خود میپذیرفت؛ یا به مقابله برمیخاست.
اما جریانی که قاعده و قانون حاکمیتش در عالم، بر پایه «استخفاف قوم» و «تحقیر ملتها» و در نتیجه «اطاعت و بردگی انسان» است (به تعبیر قرآن کریم)، یقیناً گفتمان استقلال و آزادی ملتها را برنمیتابد. بنابراین، از همان روز اول، شروع به مقابله با این کانون نور الهی کرد.
دولتهایی که در جنگهای جهانی اول و دوم، میلیونها نفر از مردم خود را به کشتن دادند، حالا همه در کنار هم قرار گرفتند. هرچند به تعبیر قرآن کریم: **تَحْسَبُهُمْ جَمِیعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّىٰ** (آنان را متحد میپنداری، در حالی که قلبهایشان پراکنده است) تا این نور الهی را خاموش کنند. اما چه خیال باطلی! زیرا خداوند کریم اراده کرده که نورش عالمگیر شود: وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ. از اختلافات داخلی در گوشه و کنار کشور (مانند جنگ کردستان و جنگ گنبد) گرفته، تا هشت سال جنگ تحمیلی، تحریم، تهدید، ترور دانشمندان و مردم، و اخیراً جنگ 12 روزه در حالی که مذاکرات در جریان بود؛ همه اینها را دامن زدند تا شاید بتوانند این نور الهی را خاموش کنند. اما دیدیم که نتوانستند و سرانجام، برخی از آنان نابود شدند و برخی به زبالهدان تاریخ پیوستند و بقیه نیز به آنان ملحق خواهند شد انشاءالله.
اما سوال بعدی این است: ما در مقابل استکبار جهانی چه باید میکردیم؟ یا باید تسلیم میشدیم و از عزت، کرامت، تاریخ پرافتخار و هویت ایرانی و اسلامی خود کوتاه میآمدیم (یعنی عقبنشینی میکردیم)؛ یا در مقابل زیادهخواهیهای جبهه کفر مقاومت میکردیم.
تجربه تاریخی به ما آموخته است که «صلح پایدار» از بستر «مقاومت» میگذرد، نه از بستر «تسلیم و ذلت». کشورهای مختلف دنیا را میبینیم و در این چهل و چند سال حداقل مشاهده کردیم که آنهایی که سازش کردند، چه بر سر آنها آمد و آنهایی که مقاومت را برگزیدند، چه توفیقاتی کسب کردند. این موضوع نه فقط پس از انقلاب، بلکه در طول تاریخ گذشته خودمان نیز بارها و بارها اتفاق افتاده است.
«دیوید مناشری» (بنیانگذار مرکز مطالعات ایران در دانشگاه تلآویو) میگوید: سادهلوحانه است که فکر کنید انقلاب اسلامی فقط به خاطر اسرائیل ظهور پیدا کرد. به عنوان اطلاعات عمومی به شما میگویم: اسرائیل از لحاظ جمعیت، به اندازه نیمی از شهر تهران است. شما انقلاب نمیکنید فقط برای نابودی یک کشور کوچک و ریز که برای ایرانیان اندازه یک گردو یا شاید یک پسته است. ما برای آنها هیچ نیستیم. شما هرگز برای نابودی اسرائیل انقلاب نمیکنید. آنان میخواهند به شکوه گذشته خود بازگردند و اسلام را تبدیل به پیشرفتهترین ایدئولوژی دنیا کنند. امروز این همان چیزی است که آنان مطرح میکنند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تئوری «دین افیون ملتهاست» به «دوران غلبه ارزشهای الهی بر جهان» تبدیل شد. «الکساندر زوگانوف» رهبر حزب کمونیست روسیه گفته بود: «ما از افکاری که وجود خدا را انکار میکند، دست برداشتیم.» این عبارت او پس از پیروزی انقلاب اسلامی بیان شد.
ما امروز به برکت انقلاب اسلامی، در نقطه درست تاریخ ایستادهایم. ما باعث شدیم که «بیداری اسلامی» و «بیداری فطرتهای انسانی» در عالم شکل بگیرد و نمونه بارز آن را این روزها در حمایت از مردم مظلوم فلسطین و غزه شاهد هستیم.
امروز به خاطر مقاومتمان – که دشمنان آن را به عنوان «جنگطلبی» تحریف و در رسانههای خود خبرسازی میکنند – به برکت مجاهدتهای امام راحل، رهبری معظم انقلاب و خون پاک شهیدان، به تعبیر مقام معظم رهبری به «قله نزدیک شدهایم».
پس از 47 سال، نشانههای نزدیکی به قله چیست؟ این نشانهها، اتفاقات و دستاوردهایی است که در صحنه بینالملل رقم میزنیم، وقتی در رشتهای ورزشی رتبه سوم دنیا را کسب میکنیم، یعنی فقط سه پله تا قله باقی مانده است. وقتی در رشته پزشکی مقام کسب کرده و جزو رتبههای برتر دنیا میشویم، یعنی فقط چند پله تا قله فاصله داریم. در عرصه نانو و موضوعات مختلف علمی، پیشرفتها و رتبههای جهانی و بینالمللی که توسط مراجع ذیصلاح بینالمللی اعلام میشود، همگی گواه این هستند که فقط چند قدم تا قله باقی مانده است. در برخی عرصهها نیز به رتبه اول دنیا دست یافتهایم، یعنی در آن زمینه به قله رسیدهایم.
این دستاوردها، ثمره مجاهدت مردم، جوانان غیور و همه اقشار ملت ایران در بخشهای مختلف و عرصههای گوناگون بینالمللی است؛ آن هم علیرغم همه تحریمها و مشکلاتی که سر راه ملت ایران به وجود آوردند. مسیر پیش روی ما، مسیری بسیار مشخص و درخشان است که به مدد الهی، اهل بیت(ع)، مجاهدتهای مردم و خون پاک شهیدان، به زودی به قله کمال و افتخار هویت ایرانی و اسلامی خود خواهیم رسید.
انتهای پیام/.