تمرکز ترامپ بر ریاست جمهوری سه باره

گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- یکی از عمیقترین محورهای تحلیل سیاسی پیرامون دونالد ترامپ، نه صرفاً سیاستگذاریهای او، بلکه ماهیت بلندپروازی شخصی اوست. اگر این فرض را بپذیریم که هدف نهایی ترامپ فراتر از یک رئیس جمهور دودورهای بوده و به سوی «ریاست جمهوری مادامالعمر» یا حداقل تداوم نامحدود نفوذ مطلق در کاخ سفید سوق پیدا کند، مسیر پیش روی او در سالهای آینده دستخوش منازعات بنیادین و بیسابقهای خواهد شد که میتواند ساختار سیاسی آمریکا را به چالش بکشد.
ترامپ، که بهخوبی از ماهیت متغیر سیاست آمریکا آگاه است، نمیخواهد پس از پایان دوره ریاست جمهوریاش در سال به یک «سیاستمدار سابق» تقلیل یابد. میل به تبدیل شدن به «نماد قدرت مطلق» نیازمند یک استراتژی انتقال قدرت مهندسیشده است که دو مسیر محتمل را پیش روی او قرار میدهد: مسیر جانشینی مهندسیشده و مسیر اصلاح ساختاری.
یکی از محتملترین مسیرهای درونساختار فعلی، استفاده از مکانیسم معاونت ریاست جمهوری است. در این سناریو، ترامپ با انتخاب دقیق معاون (مانند دی.ونس)، او را بهعنوان سکوی پرتابی به سوی کاخ سفید معرفی میکند. فرض بر آن است که پس از پیروزی در انتخابات 2028، ونس به عنوان رئیسجمهور سوگند یاد خواهد کرد، اما این ریاست با یک برنامه از پیش تعیین شده، در زمانی مقرر با استعفا جایگزین شده و ترامپ از طریق مکانیسم جانشینی، در سال 2029 کنترل کامل را بهدست میآورد تا برای دوره ریاست تا 2032 ادامه دهد.
این استراتژی اگرچه نیازمند هماهنگی بینظیر میان ترامپ و معاون منتخب است، اما از نظر قانونی نسبتاً کمهزینهتر از تغییر قوانین است. با این حال، موفقیت آن وابسته به وفاداری مطلق معاون و آمادگی افکار عمومی برای پذیرش یک «کنارهگیری اجباری» در میانه یک دوره خواهد بود؛ عاملی که خود میتواند موتور محرک اعتراضات گسترده باشد.
راه دوم که بهمراتب دشوارتر و پرمخاطرهتر است، تلاش برای تغییر بنیادین در قوانین انتخاباتی آمریکاست، با هدف حذف یا دورزدن محدودیتهای دو دورهای یا فراهمآوردن چارچوبی برای تمدید دوره ریاست جمهوری. این مسیر مستلزم موفقیت چشمگیر در سطوح کنگره و ایالتهاست و بدون شک با موانع سختی روبرو خواهد بود. جمهوریخواهان سنتی که هنوز به اصول بنیانگذار وفادارند و دموکراتها، بهعنوان محافظان ساختار فعلی، در برابر هرگونه تلاشی برای تغییر پارادایم قانونی که بوی دیکتاتوری یا ریاست مادامالعمر میدهد، متحد خواهند شد.
آنچه اهمیت بنیادین دارد، نه موفقیت یا شکست این استراتژیها، بلکه میل بیپایان ترامپ به ماندن در رأس قدرت است. این میل، هسته اصلی منازعات آتی سیاست داخلی آمریکا خواهد بود.اگر ترامپ مصمم به تحقق این رؤیا باشد، هر دو مسیر منتهی به منازعات و دیالکتیکهای پایداری در ساختار حکومتی خواهد شد.
در مسیر اول، تقابل میان نهادهای نظارتی، قضایی و کنگره برای تأیید یا رد مشروعیت این کنارهگیری ناگهانی، زمینهساز یک بحران قانون اساسی خواهد بود. در مسیر دوم، هر تلاشی برای تغییر قوانین انتخاباتی توسط اکثریت سیاسی، به مثابه اعلام جنگ داخلی نرم علیه دموکراسی لیبرال در نظر گرفته شده و شکافهای موجود اجتماعی و سیاسی را به نقاط شکست خواهد رساند.
در هر صورت، تلاش برای تثبیت قدرت فراتر از ساختارهای تعریف شده، بهطور قطع موجبات خلق بحرانهای عمیق و زیربنایی در نظام آمریکا را فراهم خواهد کرد. این بحرانها تنها مربوط به سیاستگذاری روزمره نخواهند بود، بلکه تمامیت اعتماد عمومی به نهادهای دموکراتیک و تفکیک قوا را هدف قرار میدهند و آمریکا را وارد دورهای از بیثباتی سیاسی داخلی بیسابقه خواهند کرد.
انتهای پیام/