از منازعه تا منظومه؛ خوانشی در اندیشه سیاسی علامه نائینی

علامه نائینی با عبور از منازعات سیاسی عصر مشروطه، کوشید منظومه‌ای عقلانی از نسبت دین، آزادی و عدالت در حکومت اسلامی ترسیم کند، منظومه‌ای که هنوز در اندیشه سیاسی شیعه الهام‌بخش است.
استانها

به گزارش بخش استان‌ها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از قم، بر اساس چیزی که اشتراوس در کتاب خود مطرح می‌کند سه معنا از اندیشه سیاسی وجود دارد. مرحله اول آن را هر کسی می‌تواند داشته باشد، لذا عام تلقی می‌کنند. در این نوع اندیشه صرفاً‌ مشخص می‌شود که هر کسی چگونه درباره پدیده‌های سیاسی فکر می‌کند. در یک مرتبه بالاتر که به صورت خاص مطرح می‌شود افراد به صورت عمیق‌تر درباره سیاست می‌اندیشند و اندیشه آن‌ها دارای انسجام خاصی است. مرحله آخر،‌ مرحله‌ای است که افراد دارای اندیشه سیاسی خاص الخاص هستند؛ در اینجا می‌شود گفت که آن‌ها دارای «منظومه» سیاسی فکری به‌خصوصی هستند.

 اندیشه میرزای نائینی از منازعات سیاسی خیلی بالاتر بود

افرادی که اینگونه درباره سیاست می‌اندیشند، همه مسائل سیاسی را با منظومه‌ای که طراحی کرده‌اند درک کرده و فهم می‌کنند. فرد اندیشمند در این‌جا از سطح منازعات سیاسی خیلی بالاتر عمل می‌کند و مسائل را بر اساس مبانی نظری خودش تبیین می‌کند. علامه نائینی این‌گونه بود. او مفاهیمی که جامعه اسلامی را در آن ایام تحت تأثیر قرار می‌داد به صورت تئوریک از منظر دینی و فلسفی توضیح می‌داد. از این منظر، مرحوم نائینی با اینکه در جریانات مشروطه در تهران حضور نداشت اما تلاش کرد مفاهیم موجود در این نهضت را در قالب یک منظومه اندیشه سیاسی ارائه بدهد. 

 اشتراک نظر علما در تحدید سلطنت

نائینی متوجه شد آن چه که در حوزه نظر اتفاق می‌افتد مربوط به مباحث دولت و سلطنت است، لذا کل نظریه خودش را در این موضوع سامان می‌داد که اگر دولت فعلی که مبتنی بر سلطنت است بخواهد متحول شود به کدام سمت باید حرکت کند؟ کل نظریاتی که او توضیح می‌دهد از قالب نظریات دولت عبور می‌کنند. او مفاهیمی مثل حریت، مساوات، تفکیک قوا و پارلمان را در نظریه دولت مورد توجه قرار می‌دهد. به یک معنا مرحوم نائینی مفاهیم سیاسی را در چارچوب خاصی و با ادبیات دینی برای مردم توضیح می‌دهد. یکی از کارهای مهمی که ایشان انجام دادند همین تبیین تئوریک و منسجم مفاهیم سیاسی است. 

در این میان، بین شیخ فضل الله نوری و مرحوم نائینی اشتراکاتی یافت می‌شود. یکی از مهم‌ترین این اشتراکات در بحث تحدید سلطنت است. مرحوم نوری صراحتاً ذکر می‌کند که اگر مشروطه این‌گونه است که ما هم این را ‌می‌پذیریم؛ دولت باید مقید باشد و اختیارات آن معلوم شود. اتفاقاً خود آقای نوری هم در تهران با استدلال‌هایی که داشتند در مقابل فهم‌های نادرست از مشروطه می‌ایستادند. این دو بزرگوار در این بخش خیلی به هم نزدیک می‌شوند و هر دو توضیح می‌دهند که بحث اصلی و بنیادین، بحث مهم دولت و سلطنت است.

نقش اندیشه علامه نائینی در نهضت مشروطه

یکی از مسائل دیگری که علامه نائینی در کتاب «تنبیه‌الامه و تنزیه‌المله» به آن می‌پردازد توضیح سیر آزادی است. ایشان این مفهوم را در بستر تاریخ بررسی می‌کند. می‌گوید که وقتی اسلام ظهور کرد مفهوم آزادی خیلی بسط پیدا کرد؛ اما رفته رفته این پیشرفت متوقف شد. این توقف زمانی رخ داد که در غرب هم حالتی از سکون و ایستا وجود داشت. بنابراین ایشان علاوه بر اینکه فهم فلسفی از مسائل سیاسی ارائه می‌دهد در این راستا از آموزه‌های دینی، قرآنی و تاریخی هم استفاده می‌کند.

ایشان در جای‌جای کتاب «تنبیه» مفهوم سلطنت را توضیح داده است. در مقدمه مفصلی که ایشان دارد سلطنت تملیکیه و ولایتیه را توضیح می‌دهد، امتیاز و تفاوت این دو را بیان می‌کند و اتفاقاً بحث نظارت را هم از همین جهت پیش می‌کشد. حتی در فصل اول کتاب، حقیقت سلطنت نزد ادیان و عقلا را مطرح می‌کند و در فصل دوم به سراغ تحدید سلطنت در عصر غیبت می‌رود. کار شگرفی که علامه نائینی انجام داده‌اند این است که به صورت موضعی درباره مفاهیم صحبت نکرده‌اند بلکه یک چارچوب فکری درباره دولت خلق می‌کنند و به کمک آن، همه مفاهیم را در همان چارچوب فکری، معنادار می‌کنند. از این منظر نائینی نقش بسیار مهمی در نهضت مشروطیت ایفا کرده است. 

شریف لکزایی، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع)

انتهای پیام/

 

 

منابع خبر:‌ © ‌خبرگزاری تسنیم
دکمه بازگشت به بالا