تأملی بر تکامل معرفت بشری در بستر تاریخ

به گزارش بخش استانها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از قم، مسئلهی رشد معرفت بشر در طول تاریخ، از جمله مباحثی است که ذهن را به خود مشغول میدارد. برای فهم دقیق این موضوع، توجه به چند نکته ضروری است؛ از جمله، تبیین چگونگی حرکت تاریخ. هرچند این موضوع به کرات مورد بحث قرار گرفته و پاسخهایی ایجابی بر مبنای فلسفههای گوناگون به آن داده شده است، اما آنچه مسلم است، تاریخ حرکتی خطی و پیوسته رو به جلو بنابر آنچه که هگل تصویر میکند ندارد اگرچه قبول رشد تاریخی معرفت بشری مستلزم قبول روبه جلو بودن حرکت تاریخ است اما این حرکت رو به جلو در مجموع حرکت تاریخ قابل مشاهده است و چه بسا در مقاطعی حتی حرکت رو به عقب نیز باشد.
از سوی دیگر، با استناد به آموزههای دینی، همچون مسئله مهدویت و تفاوت مقام خاتم الانبیاء (ص) با انبیای پیشین، میتوان دریافت که معرفت بشر در دوران آخرالزمان نسبت به اعصار گذشته ارتقا یافته است یا در ادبیات رهبری گاه ارتقا معرفت بشر در عصر حاضر را اصلی ترین دلیل نزدیکی ظهور منجی بیان میکنند. درک رشد تدریجی فناوری امری سادهتر است؛ زیرا یک شیء خارجی بهواسطهی پیشرفت علم در طول زمان، پیچیدهتر میشود. اما معرفت، امری درونی است که با تعالی نَفس انسان حاصل میشود و صرف انباشت دانش مکتوب، به رشد معرفت حقیقی بشر نمیانجامد.
حال، پرسش اساسی اینجا است: هنگامی که فردی با سطح والایی از معرفت از دنیا میرود، فرد بعدی ناگزیر است این مسیر را از ابتدا آغاز کند. با این وصف، چگونه میتوان ادعا کرد که معرفت بشر در یک دوران، نسبت به دوران پیشین افزایش یافته است؟ آیا مقصود از این رشد، انباشت تجربه تاریخی است که برای نسلهای گذشته وجود نداشت؟ این تبیین، بهویژه با توجه به ادلهی برتری مقام نبوت پیامبر خاتم (ص)، نمیتواند کافی باشد. همچنین، اگر این افزایش را صرفاً به معنای رشد دانش (مرکب اعتباری و فرهنگی) بدانیم، باز هم با اشکالات جدی مواجه خواهیم شد.
به نظر میرسد در نهایت ناچاریم تمام این پیشرفتها را به تعالی «نَفس جامعه» بازگردانیم؛ بدین معنا که نَفسِ جامعهی کنونی، در قیاس با جوامع پیشین، تحولی کیفی یافته که از آن به «کسب معرفت پیشرفتهتر» تعبیر میشود.
نکتهی حائز اهمیت آن است که در این دیدگاه، میتوان جامعه را بهمثابهی یک موجود زنده در نظر گرفت که در بستر تاریخ، در حال تکامل و ترقی معرفتی است. فردی که امروز متولد میشود، بهعنوان یک «فرد بما هو فرد»، تفاوتی ذاتی با انسانی که دویست سال پیش زاده شده است، ندارد؛ بلکه او به تبع قرار گرفتن در «نَفس کلی جامعه»ی فعلی، از بستری بهرهمند است که امکان کسب معرفت بالاتری را نسبت به انسانهای اعصار گذشته برای او فراهم میآورد. ایده فعلی مفصل تر از آن است که در قالب سطور یک یادداشت بگنجد اما بمانند روزنه ای از یک اندیشه در قالب فعلی طرح گردید.
یادداشت از حجت الاسلام حسام وحیدی، پژوهشگر حوزه علوم اجتماعی
انتهای پیام/