تعدیل هژمونی سیاسی ـ نظامی آمریکا و آینده محور مقاومت

فروپاشی تدریجی نظم آمریکایی، هم‌اکنون محتمل‌ترین مسیر آینده است، زیرا با روندهای آشکار در گفتمان عمومی و تغییر الگوی قدرت در منطقه انطباق دارد.
حوزه امام و رهبری

گروه امام و رهبری خبرگزاری تسنیم ـ «آمریکا رو به افول است» ؛ این جمله را امام خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت سالروز 13 آبان‌ماه در سال 1397 بیان فرمودند و به تشریح نشانه‌ها و دلایل آن پرداختند.

رهبر انقلاب در این سخنرانی با اشاره به اینکه «قدرت نرم»، «قدرت سخت» و «اقتصاد» آمریکا در جهان رو به افول گذاشته است، خطاب به «آن کسانی که به پشتیبانی آمریکا حاضرند مسئله‌ فلسطین را در این منطقه بکلّی فراموش کنند» فرمودند: «آن که زنده است، ملّتهای منطقه‌اند؛ آن چیزی که زنده است، حقایقی است که در این منطقه وجود دارد. آمریکا در منطقه‌ی خودش هم رو به افول است، چه برسد در اینجا!»

در دو سال اخیر هم پس از آنکه اسرائیلی‌ها تحت حمایت مستقیم و غیرمستقیم آمریکا، جنایات هولناک غزه را رقم زدند و علاوه بر آن، تجاوزهای مکرر به لبنان، سوریه، یمن و حتی قطر داشتند و متوهمانه به کشور عزیزمان ایران نیز دست‌درازی کردند، شاهدیم که چیزی جز نفرت مردم جهان و منطقه نسیبشان نشد و آمریکا را در مسیر افول خود در سراشیبی تندتری قرار داد.

صفوی: ترامپ موجب افول آمریکا می‌شود

حجت‌الاسلام دکتر محمد ملک‌زاده عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، مسیر رو به افول آمریکا در منطقه غرب آسیا و فرصت‌های برآمده از آن را در یادداشتی تحت عنوان «تعدیل هژمونی سیاسی ـ نظامی آمریکا و آینده محور مقاومت» مورد بررسی قرار داده است که در ادامه از نظرتان می‌گذرد:

تحولات دو دهه اخیر در نظام بین‌الملل، به‌ویژه پس از ناکامی پروژه‌های مداخله‌گرایانه آمریکا در غرب آسیا، نشانگر آغاز فرایند تعدیل هژمونی ایالات متحده در ابعاد سیاسی، نظامی و گفتمانی است. کاهش قدرت اقناعی واشنگتن در نظم لیبرال، افزایش بازیگران غیردولتی و احیای قدرت‌های بومی موجب شکل‌گیری وضعیت جدیدی از موازنه نسبی قدرت در این منطقه راهبردی شده است. این دگرگونی صرفاً کاهش نفوذ یا حضور نظامی آمریکا نیست، بلکه بیانگر گذار از هژمونی تک‌صدایی به چندمرکزی گفتمانی است که در آن مفاهیمی چون امنیت، مشروعیت و قدرت نرم بازتولید می‌شوند.

در چنین فضایی، کشورهای منطقه و به‌ویژه جمهوری اسلامی ایران، با بهره‌گیری از گفتمان استقلال و مقاومت فرصت بازتعریف نقش خود در ساختار امنیت منطقه‌ای را یافته‌اند. مطالعه‌ این پدیده نشان می‌دهد که تعدیل هژمونی آمریکا نه‌تنها محدود به عقب‌نشینی ژئوپلیتیکی، بلکه آغازگر تحولی تمدنی در نظم بین‌الملل است.

بر این اساس، بررسی چگونگی تأثیر این تعدیل بر دیپلماسی منطقه‌ای، آینده محور مقاومت، و سناریوهای محتمل برای آمریکا و رژیم صهیونی از نکات مورد اشاره یادداشت حاضر است که به اختصار مرور می‌کنیم.

1. فرصت بازسازی دیپلماتیک و دیپلماسی عمومی کشورهای منطقه

تعدیل هژمونی آمریکا، به‌ویژه پس از ناکامی در مهار بازیگران غیردولتی از یکسو و فروکاه قدرت بازدارندگی نظامی واشنگتن از سوی دیگر، موجب شکل‌گیری یک فضای چندقطبی نیمه‌مستقل در غرب آسیا شده است. این فضا، امکان بازتعریف الگوی روابط خارجی کشورهای منطقه را فراهم می‌کند. به‌ویژه کشورهایی مانند عراق، قطر، عمان و عربستان پس از وقایع دو سال اخیر و جنایات آمریکا و رژیم صهیونی که انزجار جهانی را برانگیخت، در حال بازیابی نوعی دیپلماسی استقلال‌محور هستند. در چنین شرایطی، دیپلماسی عمومی این کشورها به ناچار از الگوی تبعیت‌محور به الگوی گفت‌وگویی و مشارکتی برای تامین امنیت منطقه غرب آسیا تغییر جهت می‌دهد. این فرآیند می تواند با احیای ظرفیت‌های فرهنگی، تمدنی و مذهبی خُردمنطقه‌ای که تا پیش از این تحت سلطه گفتمان آمریکامحور قرار داشتند، همراه باشد. یعنی نتیجه این روند ایجاد بستر برای کاهش تنش‌های نیابتی و تقویت زبان مشترک امنیت جمعی بومی‌گرا خواهد بود. بنابراین تعدیل هژمونی آمریکا در شرایط موجود فرصت تاریخی برای بازسازی دیپلماسی منطقه‌ای و افزایش حضور مؤثر دیپلماسی عمومی در قالب قدرت نرم بومی را فراهم می‌کند که محور مقاومت باید از این فرصت بیشترین استفاده را داشته باشد.

2. تأثیر تعدیل هژمونی آمریکا بر تقویت محور مقاومت و نقش ایران

جمهوری اسلامی ایران طی دو دهه گذشته محور مقاومت را نه صرفاً ائتلاف نظامی، بلکه به‌عنوان منظومه قدرت چندبعدی تعریف کرده است. از سوی دیگر قدرت گرفتن رقبای جهانی آمریکا یعنی روسیه و چین، موجب تغییر در اولویتهای سیاست خارجی آمریکا شده و این کشور را به کاهش مداخله مستقیم در عراق، سوریه و افغانستان سوق داده است. این مسئله می‌تواند به نوعی باعث شکل‌گیری خلأ قدرت در سطح عملیاتی و نهادی در غرب آسیا گردد. ایران و جبهه مقاومت در این شرایط با استفاده از دیپلماسی مقاومت باید ضمن پر کردن این خلأ، به یکپارچه‌سازی شبکه‌های مقاومت در سطح فرهنگی، رسانه‌ای و دفاعی بپردازد. در سطح گفتمانی نیز تضعیف هژمونی آمریکا و قدرت نرم این کشور، مشروعیت ایدئولوژیک روایت مقاومت را افزایش داده و امکان نهادینه‌سازی گفتمان استقلال‌طلبی اسلامی امت‌محور را فراهم می‌کند. این گفتمان با کاهش نفوذ نرم ایالات متحده در رسانه و نخبگان منطقه، هویت مقاومت به‌عنوان آلترناتیو نظم آمریکایی را تقویت می‌کند. در نتیجه ایران با بهره‌گیری از سیاست تعدیل هژمونی آمریکا، می‌تواند ساختار محور مقاومت را از الگوی واکنشی به الگوی کنشگر تمدنی ـ راهبردی سوق دهد.

3. سناریوهای آینده آمریکا و رژیم صهیونی پس از آرامش شکننده منطقه

با فروکاهش هژمونی آمریکا، سه سناریوی محتمل برای آینده سیاسی-امنیتی غرب آسیا قابل تصویر است:

الف) سناریوی بازگشت محدود: بر اساس این فرضیه، آمریکا از طریق پیمان‌های امنیتی موقت با کشورهای عربی و عادی‌سازی‌های جدید، می‌کوشد نفوذ خود را در حد مدیریت بحران حفظ کند؛ رژیم صهیونی نیز تلاش خواهد کرد با تکنولوژی و همکاری سایبری، خلا امنیتی را پر کند.

ب) سناریوی واگذاری: احتمال دوم این است که واشنگتن نقش خود را به شرکای منطقه‌ای مانند رژیم صهیونی یا برخی دولت‌های عربی واگذار کند. البته نباید فراموش کرد که این واگذاری به علت اختلافات داخلی و تضاد منافع، منجر به افزایش ناامنی ساختاری خواهد شد.

ج) سناریوی فروپاشی نظم آمریکایی: در این حالت، منطقه وارد نظم جدیدی می‌شود که محورهای امنیتی بومی از جمله جمهوری اسلامی ایران، شکل‌دهنده نظام چندضلعی آن خواهند بود. در این شرط، رژیم صهیونی به دلیل بحران مشروعیت داخلی و خارجی، با تشتت سیاسی و کاهش قابلیت بازدارندگی فزاینده مواجه می‌شود.

حالت سوم، یعنی فروپاشی تدریجی نظم آمریکایی، هم‌اکنون محتمل‌ترین مسیر آینده است، زیرا با روندهای آشکار در گفتمان عمومی و تغییر الگوی قدرت در منطقه انطباق دارد.

4. منافع محور مقاومت از تعدیل سیاست هژمونی آمریکا

محور مقاومت در چارچوب نظم امنیتی امت‌بنیاد سه سطح از منافع را از این تعدیل کسب می‌کند:

الف) سطح قدرت سخت: کاهش حضور نظامی مستقیم آمریکا بطور طبیعی موجب کاهش فشارهای اطلاعاتی، تهاجمات نظامی و عملیات ترکیبی علیه جبهه مقاومت می‌شود. در نتیجه، گروه‌های مقاومت می‌توانند ظرفیت بازدارندگی خود را در فضای باثبات‌تر بازسازی کنند.

ب) سطح قدرت نرم: افول روایت آمریکایی از مبارزه با تروریسم و شکست در مشروعیت‌سازی گفتمان لیبرال، فرصت بازتعریف چهره رسانه‌ای محور مقاومت را فراهم کرده است، به‌طور خاص در شبکه‌های جهان عرب و آمریکای لاتین و حتی بسیاری از کشورهای غربی و اروپایی، این مشروعیت به حد قابل توجهی افزایش یافته است.

ج) سطح سازندگی تمدنی: در سطح راهبردی، محور مقاومت می‌تواند از تقابل صرف با هژمونی آمریکا عبور کرده و وارد مرحله مهندسی نظم جدید بر اساس ارزش‌های استقلال، عدالت و کرامت شود. این پدیده یعنی گذار از مقاومت واکنشی به مقاومت تمدنی کنشگر. در نتیجه تعدیل هژمونی آمریکا نه‌تنها فشار بر محور مقاومت را کاهش می‌دهد، بلکه زمینه را برای تثبیت نظم منطقه‌ای اسلامیِ چندمرکزی و تعامل‌محور فراهم می‌کند.

روایت رسانه غربی از قدرت رو به افول آمریکا

انتهای پیام/

 

 

منابع خبر:‌ © ‌خبرگزاری تسنیم

 

دکمه بازگشت به بالا