سبک‌هاى ترجمه قرآن

در فن ترجمه به ‌طور کلى، مترجم باید با شناخت هر چه دقیق‌تر سبک متن مبدأ، آن را به زبان مقصد منتقل کند، به ‌ویژه اگر نویسنده یا گوینده از سبک خاص زبان مبدأ هدفى ویژه را تعقیب کرده باشد که دور افتادن از سبک گاه به معناى از دست رفتن متن مبدأ است.
استانها

به گزارش بخش استان‌ها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از قم، ترجمه‌های منظوم و مسجع که اغلب از روش‌های معنایی یا آزاد برای خلق آنها استفاده می‌شود، نسبت به ترجمه ‌های با نثر ساده به دلیل محدودیت‌های آنها اقبال و دقت کمتری دارند، ولی با این حال، این نوع ترجمه از گذشته ‌های دور مورد توجه برخی ادیبان بوده است.

یکى از ویژگى‌هاى مهم متن مورد ترجمه که مترجم باید آن را در ترجمه به زبان مقصد رعایت کند، سبک گفتار یا نوشتار نویسنده متن اصلى است. مراد از سبک (Style) ویژگى ‌هایى در کلام است که آن را از سخنان دیگر متمایز مى ‌کند، البته در ادبیات شرط احتساب یک ویژگى به عنوان ویژگى سبک، بسامد داشتن کاربرد آن است؛ یعنى در یک دوره آن‌قدر کاربرد داشته باشد که بتوان آن را ویژگى آن دوره به شمار آورد و در غیر این صورت، یک ویژگى سبک خاصى به‌شمار نمى‌رود.

براى مثال، آوردن دو حرف اضافه براى متمم از ویژگى‌ هاى سبک خراسانى است؛ زیرا چنین شیوه بیانى در سبک خراسانى داراى بسامد است؛ مانند: «اگر با من نسازند اهل دنیا ـ به من بر زان نباشد هیچ عارى.» این روش بیانى در سبک عراقى هم دیده مى‌ شود، اما به دلیل عدم بسامد آن، ویژگى سبک عراقى به شمار نمى‌ رود؛ بنابراین، مراد از سبک در حوزه ترجمه ‌شناسى کمى با ادبیات متفاوت است.

سبک در ادبیات بر اساس عناصر هنرى و غیر هنرى به گونه ‌هاى ذیل تقسیم مى‌ شود:

1. بر اساس گوینده یا نویسنده اثر؛

2. بر اساس زمان اثر (کهن، معاصر، و…)؛

3. بر اساس مکان جغرافیایى اثر؛

4. بر اساس درون‌مایه اثر (عرفانى، اخلاقى، داستانى و…)؛

 5 . بر اساس مخاطبان اثر (عالمانه، کودکانه، عامیانه، و…)؛

6 . بر اساس هدف اثر (اقتصادى، تعلیمى، و…)؛

7. بر اساس زبان اثر (آهنگین (نظم و نثر) و نثر ساده).

براى آثار منظوم، در ادبیات سبک‌هاى متعددى شناخته شده است و در آثار منثور نیز سبک بروز و ظهور و گونه ‌هاى متعددى دارد که مى‌ توان به سبک‌ هاى مرسل ساده، مرسل عالى، فنى مرسل، فنى و جز این‌ها اشاره کرد؛ البته گفتنى است که نمى ‌توان براى همه سبک‌هاى شناخته شده در ادبیات از ترجمه‌ هاى قرآن مصادیقى یافت؛ اما مى‌ تواند براى طبقه ‌بندى ترجمه ‌هاى قرآن و شناخت بهتر آن‌ها، به ‌ویژه ترجمه ‌هاى بازمانده از گذشته و نیز تدوین ترجمه‌ هاى مناسب‌تر راهگشا باشد.

گفتنى است، برخى کارشناسان براى سبک ‌هاى ترجمه قرآن تقسیماتى را ارائه کرده ‌اند که جاى تأمل دارد و ما چکیده‌ اى از تقسیمات وى را همراه با نقد خود در این‌جا گزارش مى ‌کنیم.

سبک ‌هاى ترجمه قرآن بر اساس کتاب یاد شده:

1. تقسیم ترجمه بر اساس «هدف مترجم» که خود بر دو نوع تقسیم مى شود: ترجمه جایگزین با این هدف که بتواند جایگزین قرآن در زبان مقصد شود و ترجمه بیانى که فهم نسبتا خوبى از متن قرآن ارائه دهد، هر چند نتواند جایگزین متن شود.

نقد و نظر: روشن است که چنین اهدافى را نمى ‌توان سبک شمرد و نهایت این‌که مى‌ توان آن را در انواع و روش‌هاى ترجمه قرآن تحلیل نمود. گذشته از این‌که نمى ‌توان ویژگى ‌هاى قابل ملاحظه ‌اى براى تفکیک این دو سبک برشمرد.

2. تقسیم ترجمه بر اساس عموم مردم و تخصصى.

3. تقسیم ترجمه بر اساس زبان ترجمه که خود به زبان عام (زبان عرفى) و زبان خاص

(زبان فنى یا ادبى یا غیره) تقسیم مى‌ شود.

نقد و نظر: نخست باید به تباین ترجمه تخصصى و ترجمه به زبان خاص (فنى یا ادبى یا غیره) توجه کرد. به نظر مى‌ رسد نتوان بین این دو و نیز بین زبان عرفى یا عام یا معیار و زبان خاص تباینى در نظر گرفت؛ زیرا زبان خاص نیز حتى با بیان اصطلاحات یک رشته خاص، باز مى‌ تواند به زبان معیار باشد. این مطلب با بررسى مثال ترجمه تخصصى و ترجمه به زبان خاص روشن مى ‌شود. نویسنده براى زبان تخصصى دو مثال آورده است؛ نخست ترجمه «یُرْسِلَ الرِّیَاحَ» به «ارسال بادها» (ترجمه لفظى) و «وزیدن مستمر و رسیدن دو جناح باد» (ترجمه علمى) و ترجمه «یولف بینه» به «پیوسته شدن قطعات به یکدیگر» (ترجمه لفظى) و «تبدیل سیروس ‌ها به سیروستراتوس (پشمکى سفره‌اى) و پوشیده شدن تمام سطح آسمان از ابرهاى سفره‌اى (استراتوس) و سفره‌اى انباشته (استراکومولوس).» 

مثالى که ایشان براى زبان فنى آورده از این قرار است: «رژه قطار ابرها از بالا سر منطقه مشروب‌ شونده، راه افتادن ابرهاى انباشته (کومولوس) و پشمکى (سیروس) به همراه جبهه و پراکنده شدن در آسمان.» 

چنان که ملاحظه مى‌ شود، دو ترجمه علمى مطرح شده هر چند با اصطلاحات فنى یک رشته همراه مى ‌باشند، خارج از زبان معیار نیستند؛ البته در خصوص قرار دادن یک قسم به نام ترجمه تخصصى و فنى در تقسیم ‌بندى ترجمه ‌ها به خاطر چند آیه که به روش آزاد و یا تفسیرى ارائه مى ‌شود نیز جاى سخن است؛ زیرا هر علمى جز چند آیه را نمى‌ تواند با اصطلاحات خاص همراه کند که آن نیز چهره غالب ترجمه را تغییر نمى ‌دهد؛ بنابراین ادعاى این‌که «در عصر حاضر، ناچاریم که بر اساس تخصص مخاطبین، ترجمه هایى براى ادیبان، شاعران، متخصصان کیهان ‌شناسى، علوم پزشکى و… پدید آوریم که در آن از اصطلاحات خاص آن‌ها استفاده شده و منطبق با آن مطالب آیات را توضیح دهیم» ناپذیرفتنى و گزاف است؛ زیرا مى توان، به فرض ضرورت، اصطلاحات را در پى ‌نوشت، پانوشت، با کروشه در درون متن و جز این‌ها بیان کرد. افزون بر این‌ها، زبان فنى، ادبى، و… خالى از ابهام نیست و ما این مطلب را با همین اشاره رها مى‌ کنیم.

4. تقسیم ترجمه بر اساس ترجمه خالص (بدون توضیحات و دخالت عناصر تفسیرى) و ترجمه تفسیرى (خلاصة التفاسیر)؛

نقد و نظر: این دو نیز نمى‌ توانند سبک به شمار آیند، و در ذیل انواع و روش‌ هاى ترجمه قرآن قرار مى‌ گیرند؛ چنان که نویسنده خود این دو را در روش ‌هاى ترجمه نیز آورده است!  

5 . تقسیم ترجمه بر اساس گرایش ‌هاى مترجم و عدم آن (بى‌ طرف و گرایشى)؛

نقد و نظر: وجود ترجمه ‌اى بى ‌طرف ـ چنان که نویسنده نیز خود به آن اشاره کرده ـ

مشکوک است؛ از این‌ رو، نمى ‌توان آن را به درستى ارزیابى کرد تا احتمالاً از آن شاخصه‌ هاى یک سبک را استخراج نمود.

6 . تقسیم ترجمه بر اساس اعتبار ترجمه و عدم اعتبار؛

نقد و نظر: شاخصه ‌هاى اعتبار و عدم اعتبار در ترجمه آن‌ چنان نمایان نیست که بتوان از آن یک سبک استخراج کرد و نویسنده نیز مطلبى در این خصوص نیاورده که نمایان‌گر یک سبک باشد. افزون بر این، اعتبار و عدم اعتبار را مى توان در ذیل شماره پنجم قرار داد.

7. تقسیم ترجمه به نثر غیر آهنگین و ترجمه هنرى (آهنگین، آوایى و منظوم)؛

نقد و نظر: نخست این‌که مى‌ توان این بند را در شماره سوم جاى داد و دیگر این‌که تفاوت «آهنگین» و «آوایى» در سخن نویسنده روشن نیست. (گفتنى است نویسنده خود در شرح سبک‌ها از «آهنگین» اعراض کرده است).

به سخن خویش باز مى‌ گردیم. در فن ترجمه به ‌طور کلى، مترجم باید با شناخت هر چه دقیق‌تر سبک متن مبدأ، آن را به زبان مقصد منتقل کند، به ‌ویژه اگر نویسنده یا گوینده از سبک خاص زبان مبدأ هدفى ویژه را تعقیب کرده باشد که دور افتادن از سبک گاه به معناى از دست رفتن متن مبدأ است. این مطلب در ترجمه ‌هاى قرآن به خوبى قابل ردیابى است، هر چند کلیت سبک قرآن به جهت معجزه بودن آن، از دسترس مترجمان دور است؛ براى مثال، برخى آیات به دلیل ویژگى خاص زمانى و مکانى و یا با ملاحظه مخاطب خاص، شعارگونه و یا همراه با تمسخر و تهدید است که در ترجمه برتر، این فضاى کلى حاکم بر الفاظ قرآن که در دایره سبک ‌شناسى قرار مى‌ گیرد، باید بازسازى شود.

ترجمه ‌هاى موجود را مى‌ توان از جهت مخاطب به عمومى و کودکانه و از جهت آفرینش متن به ساده و هنرى (آهنگین) تقسیم کرد که البته هر یک از موارد یاد شده مى ‌تواند زبان و سبک ‌هاى گوناگونى را پذیرا باشد.

بررسى ترجمه ‌هاى موجود نشان مى ‌دهد که اغلب مترجمان، عموم مخاطبان را در نظر

داشته ‌اند و بیشتر آن‌ها هر چند دغدغه دور نشدن از زبان متن مبدأ را داشته ‌اند، دورنماى ترجمه خویش را هر چه نزدیک‌تر شدن به زبان معیار زمان خود ترسیم کرده‌ اند.

یادداشت از: حجت‌الاسلام سید محمدحسن جواهری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

انتهای پیام/

 

 

منابع خبر:‌ © ‌خبرگزاری تسنیم
دکمه بازگشت به بالا