مطالعه تطبیقی 3 رویکرد عقلگرا، نصگرا و تلفیقی درباره نماز باران

به گزارش بخش استانها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از قم، مناظره فکری پیرامون «نماز باران» در سالهای اخیر، صرفاً نزاعی در باب یک عمل عبادی نیست، بلکه جلوهای از بحران عمیق در نسبت دین و علم در جهان اسلام است.
در این یادداشت کوتاه با تحلیل سه رویکرد عقلگرای نقاد، نصگرای سنتی، و تفسیر تلفیقی (میانهرو) نشان داده می شود که مسئله اصلی، نه در امکان یا امتناع بارش بهدنبال دعا، بلکه در شیوه فهم رابطه خدا، طبیعت و انسان نهفته است.
یافتهها حاکی از آن است که عقلگرایی انتقادی با تکیه بر استقلال علم، تبیینی سکولار از پدیدههای طبیعی ارائه میدهد؛ نصگرایی سنتی با حفظ مرجعیت متن، علیت معنوی میان ایمان و طبیعت را میپذیرد و دیدگاه تلفیقی، کوششی برای همنشینی عقل، متن و تجربه انسانی است.
نتیجه بحث ارائه شده نشان میدهد که تفسیر نمادین و تربیتی از دعا و سنن الهی میتواند میان معنویت و علم، رابطهای سازنده برقرار سازد.
نماز باران در تاریخ دینی مسلمانان نماد امید و تضرع در برابر خشکسالی بوده است. با این حال در عصر علم و فناوری، پرسش بنیادین این است که آیا دعا میتواند قوانین طبیعی را دگرگون کند؟ این پرسش، هم جنبه معرفتی دارد و هم پیامدهای کلامی، اخلاقی و اجتماعی.
بحث اخیر میان روحانیان و روشنفکران دینی درباره نماز باران، صحنهای از مواجهه سه جهانبینی در درون الهیات اسلامی است:
1. جهانبینی عقلگرای نقاد که علم را معیار حقیقت میداند.
2. جهانبینی نصگرای سنتی که به مرجعیت مطلق وحی باور دارد.
3. جهانبینی تلفیقی که در پی سازگاری عقل و ایمان است.
در اینجا با روش توصیفی ـ تحلیلی، این سه رویکرد بررسی و نسبت آنها با مفهوم «اخلاق، علم و ایمان» تحلیل میشود.
نخست: رویکرد عقلگرای نقاد
نمایندگان این دیدگاه، دین را پدیدهای فرهنگی و تاریخی میدانند و متون مقدس را نمادهایی اخلاقی برای تربیت انسان تفسیر میکنند، نه منابع تبیین علمی طبیعت. به باور آنان، نسبت دادن خشکسالی به گناه مردم یا نزول باران به دعا، نوعی جبرگرایی اخلاقی و بازگشت به تفکر اسطورهای است.
این گروه استدلال میکنند که:
قوانین طبیعت مستقل از اراده اخلاقی انسان عمل میکنند.
دعا اگر معنا دارد، صرفاً کارکرد روانی و تربیتی دارد.
دین باید از حوزه تبیین علمی خارج و به عرصه معنا و اخلاق محدود شود.
در نتیجه، در این نگرش، «ایمان» و «اخلاق» جایگزین «آیین» و «مناسک» میشوند؛ و دین از قدرت و اجبار فاصله میگیرد.
دوم: رویکرد نصگرای سنتی
این دیدگاه بر عینیت و واقعنمایی گزارههای دینی تأکید دارد و براساس ظاهر قرآن، میان ایمان و برکت، یا گناه و بلا، رابطهای واقعی قائل است.
آنان معتقدند که دعا و نیایش، مصداقی از «سنن الهی» در تأثیر امور معنوی بر جهان مادی است؛ آیات مربوط به برکات آسمانی (مانند اعراف: 96) دلالت بر رابطه حقیقی میان ایمان و طبیعت دارند؛ نماز باران، علاوه بر بُعد عبادی، نشانهی پیوند جامعه مؤمنان با رحمت الهی است.
از نظر معرفتی، نصگرایان میان «اقتضا» و «علیت تامه» فرق میگذارند؛ یعنی دعا الزاماً موجب باران نمیشود، اما میتواند مقتضی آن باشد، مشروط بر اراده خداوند.
سوم: رویکرد تلفیقی یا میانهرو
این رویکرد تلاش دارد معنویت دینی را با عقلانیت علمی آشتی دهد. از نظر آنان، قرآن و دعا را باید در سطح نمادین و تربیتی تفسیر کرد، نه در سطح مکانیکی و فیزیکی.
دعا، نوعی بازسازی رابطه انسان با جهان و خداست. به این معنا نماز باران بیش از آنکه برای تغییر قوانین طبیعی باشد، برای تغییر درون انسان و ایجاد مسئولیت زیستمحیطی و اخلاقی است.
از این منظر، «سنن الهی» همان قوانین طبیعتاند و نقضناپذیرند؛ اما انسان با رفتار اخلاقی خود میتواند در سازگاری یا اختلال در این نظام سهیم باشد.
در مجموع بحث نماز باران، در عمق خود، بازتاب مسئله ای است بزرگتر؛ بحران معنا در مواجهه دین و علم. هرگاه دین در جایگاه قدرت بنشیند و از ایمان، ابزار سلطه بسازد، اخلاق تهی میشود، اما اگر دین به قلمرو وجدان و آزادی بازگردد، میتواند همچنان منبع معنا و همبستگی باشد.
تجربه معاصر نشان میدهد که بازخوانی نمادین متون دینی، نه تنها به تضعیف ایمان نمیانجامد، بلکه آن را از جبر، ترس و ریا میرهاند. به بیان دیگر هرگاه ایمان ابزار حکومت شود، اخلاق قربانی میشود و هرگاه دین در خدمت بیداری عقل و وجدان باشد، باران معنا از نو بر زمین انسان خواهد بارید.
یادداشت از حجت الاسلام بهمن اکبری، رایزن فرهنگی سابق ایران در عمان
انتهای پیام/