قضیه بالدی؛ مساله ی که میتواند به فرصتی برای همدلی و تحکیم قانون تبدیل شود

به گزارش بخش استانها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از اهواز، خوزستان یکی از استانهای مهم کشور است که از حیث صنعتی، مرزی، دریایی، کشاورزی و فرهنگی دارای اهمیت ویژهای میباشد. این جایگاه حساس باعث شده همواره مورد طمع قرار گیرد و کوچکترین مسئله در آن به چالشی در سطح ملی و بینالمللی تبدیل شود.
3 نهادی با کارکرد ناقص در خوزستان
کارکرد ناقص سه نهاد صنعت، دانشگاه و رسانه در خوزستان بهوضوح مشهود است. این سه نهاد که در هر سرزمینی مایه قوام و پیشرفت هستند، در خوزستان به دلیل فقدان «پیوست عدالت»، باعث تولید ضد پدیدههایی چون رسانههای رانتی، فساد، مدیران پروازی، استخدامهای فلهای، آلودگی هوا، نبود هوای پاک، شیوع بیماریهای مختلف و در نهایت، گرانی و تبعیض، شود.
مسئله مرحوم بالدی از جنبههای مختلف قابل تأمل است، اما در نگاهی کلان باید دو محور اساسی را مورد بررسی قرار داد:
اول: حرمت قانون : قانون،میثاق ملی و مایه قوام، همدلی و انسجام است. تضعیف قانون به صلاح هیچ جریان و فردی نیست.
حاکمیت در کنار مردم، دشمن ناراحت از این رویکرد
دوم: نقش حاکمیت : حاکمیت در جایی که احساس کند مردم نیاز به حمایت دارند،وارد عمل شده و حتی شهردار کلانشهری مانند اهواز را جابجا میکند تا اعتماد مردم به حاکمیت خدشهدار نشود. چهبسا دشمنان تلاش کنند این اهتمام مسئولان در دفاع از مردم و این روی دیگر مردم داری حاکمیت را نادیده بگیرند یا پنهان کنند.
عبرتهایی که باید گرفت:
الف) در خوزستان شاهد نوعی رهاشدگی در مدیریت شهری و سایر بخشهای مختلف هستیم. هر مدیری تنها برای حفظ صندلی خود تلاش میکند و برای حل ریشهای مسائل و اتخاذ تصمیمات سخت، اقدامی نمیکند؛ از مسئله آلودگی هوا گرفته تا فاضلاب، زبالهگردی، نبود سامان شهری و دستفروشی مسائلی هستند که در طی سالها و مدیریت های مختلف انباشته شده است و از دوره ی به دوره دیگر منتقل میشود.
ب) حل ریشهای: حل موثر این مسائل تنها با قوه قهریه ممکن نیست و نیاز به فرهنگسازی، ایجاد تسهیلات و مشوقهایی دارد که مدیریت شهری باید فراهم کند به طور مثال نیروی اجرائیات شهرداری نیاز به سالم سازی و فرهنگسازی دارد.
تقویت پارادایم قانون گرایی و انسان توسعه یافته
ج) رسانه بالغ و رشید: خوزستان امروز به رسانهای بالغ نیازمند است که مسائل را نه با خطکشیهای قومیتی، بلکه با عقلانیت و تدبیر تحلیل کند و کنشگری آن به پیشرفتی عالمانه و تربیت انسانهای موحد و توسعهیافته بینجامد. در صف اول روایت گری باشد و در قضیه مرحوم بالدی این روایت اول دیده نشد.
د) تقویت زیر ساختهای فکری فرهنگی: زیرساختهای فکری و فرهنگی در خوزستان باید تقویت شود. با وجود دانشگاههای متعدد، تصمیمات استانی و بزنگاه های مثل انتخابات در خوزستان از پشتوانه فکری و فرهنگی بیبهره است. چرا انتخابات شورای شهر به جای آنکه عرصهای برای جریانهای سیاسی و فرهنگی دوراندیش و مدبرانه باشد، به جولانگاهی برای فرصتطلبان سیاسی، جناحی و منفعتطلب تبدیل شده است؟ مسائل پیچیدهای مانند آلودگی و حکمرانی آب نیز همچنان بدون پشتوانه فکری و علمی عمیق پیش میروند.
تربیت و تقویت روشنفکر جامع نگر
ه)تاسیس نهاد مرجعیت فکری و فرهنگی: ما با نبود مراجع فکری عالم، دوراندیش و منصف روبرو هستیم. مراجعی که بتوانند محل رجوع و اجماع عمومی باشند، این نهاد وجود ندارند. متأسفانه ذهن روشنفکر و عالم ما در محاسبات، همچنان درگیر پارادایمهای ضدتوسعه ی مانند بومی و غیربومی، همراه و غیرهمراه است و «جامعنگری» گمشده جریان روشنفکری است.
تقویت حاکمیت، راهکاری برای خیر عمومی
در نهایت، قضیه مرحوم بالدی را نباید صرفاًبه عنوان یک حادثهای دردناک و گذرا تفسیر کرد و نباید اجازه داد مخالفان شهردار، از آن به عنوان فرصتی طلایی برای تسویهحساب با حامیان شهردازی تقلیل دهند، اگرچه شهردار از زمانی که قطبنمای او به سمت اصلاحات چرخید، دچار خطای فاحش محاسباتی شد، اما امروز باید از این مسئله، فرصتی برای تقویت «حاکمیت قانون»، ایجاد وفاق و همدلی، برجستهسازی حاکمیت مردم و دفاع از حقوق آنان در نظام اسلامی ساخت و از این فرصت برای تقویت زیرساختهای فکری، اندیشه عمیق، سیاسی و فرهنگی بهره جست.
گزارش از اکبر بهاری
انتهای پیام/341