فشار خاتمی برای رادیکال کردن دولت پزشکیان

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، سیدمحمد خاتمی رئیس جمهور اسبق به تازگی در دیدار با اعضاء و مسؤولان انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها(یکی از احزاب جریان اصلاحات) سخنانی را در ارتباط با دولت پزشکیان مطرح کرده که به تازگی نظیر این اظهارات را از سمت دیگر چهرههای اصلاحطلب مانند حسین مرعشی دبیرکل حزب کارگزاران شاهد بودیم و ترجیع بند آن مسئله بیاختیاری دولت است و با سیاهنمایی از اوضاع کشور، ناکامیهای دولت را هم متوجه دستگاههای مختلف کرده است.
خاتمی در این دیدار مسائل مختلفی را مطرح کرده که چند نکته آن در ارتباط با دولت برجستهتر است و نیاز به واکاوی و صحت سنجی دارد.
اولاً او مدعی است که دولت اختیار کافی ندارد و گفته “دولت برای بازپس گرفتن حقوق و اختیارات خود و اعمال بهتر و بیشتر آنچه در اختیار دارد تلاش بیشتر، علمیتر و با برنامهریزی سنجیدهتر کند”.
اینکه دولت باید علمیتر و برنامه ریزی شده عمل کند بدیهی است اما کوبیدن بر طبل بیاختیاری دولت بیشتر برای فرار از ناکامیهای دولت و مسئولان است و راه چاره آن همان علمی عمل کردن و ترمیم کابینه است نه هل دادن پزشکیان و دولت به سمت توهم بیاختیاری!
رئیسجمهور ایران عالیترین مقام رسمی کشور پس از رهبری است و در حوزه اجرایی، برنامهریزی، بودجه، روابط خارجی، مدیریت دولت، انتصاب مدیران عالی، اجرای قانون اساسی و ریاست شوراهای مهم اختیارات گسترده دارد.
ریاست حدود 30 شورای عالی کشور از شورای عالی امنیت ملی تا شورای عالی محیط زیست برعهده رئیس جمهور است و از همین اختیارات گسترده _و البته به ادعای آقای خاتمی محدود- میتوان در راستای رفع مشکلات کشور بهره گرفت!
اما خاتمی که خود 8 سال رئیس جمهور بوده، با علم به محدود بودن اختیارات ریاست جمهوری میتوانست به جای حمایت از پزشکیان در انتخابات 1403، به وی هشدار بدهد که از این عرصه پا پس بکشد چراکه وی اختیاری ندارد و دنیا و آخرت خود را در معرض خطر قرار ندهد اما برعکس، وی به رغم عدم شرکت در انتخابات مجلس دوازدهم، در تیرماه سال گذشته پای صندوق آمد و به پزشکیان رای داد.
با این همه خود خاتمی نیز می داند علت مشکلات معیشتی و اقتصادی ناشی از رویکردهای دولت است چراکه در همین دیدار یک جای دیگر اشاره میکند که “دولت محترم در هنگامه جنگ (و پس از آن) سعی خود را در راضی نگاه داشتن مردم کرد و میکند ولی این کار اولاً باید با برنامه ریزی معقول و عملی و ثانیاً از سوی همه ارکان حکومت باشد.” خوشخبتانه ارکان حکومت و روسای قوا رویکرد خود را از ابتدای روی کار آمدن پزشکیان بر وفاق و همکاری با دولت قرار دادند اما آنچه مهم است بی برنامگی و معقول عمل نکردن کابینه و وزراست که روزبه روز بیشتر به چشم می آید.
2- خاتمی در بخش دیگری از سخنانش به این نکته تعریض زده که دولت نتواند مدیران مورد خواست خود را بکار گیرد و با مانع بزرگی به نام تایید به اصطلاح صلاحیتها روبرو شده و بازهم مدعی است بیشترین مانع در این مسئله از سوی دستگاههایی است که وابسته به دولتند.
اینکه دولت فعلی نیاز به ترمیم دارد و عیار برخی وزرای آن در سطح وزارت نیست قطعا بر خود رئیس جمهور هم پوشیده نمانده اما مانعی بر سر راه دولت برای انتصاب مدیران نبود ؛ گواه این مسئله چینش وزرای دولت و معاونین رئیس جمهور است که در بین آنها برخی چهرههای بعضاً رادیکال جریان اصلاح طلبی هم دیده میشود و همگی با رای اعتماد از مجلس روانه وزارتخانهها شدند.
اما تعجب آمیز است که خاتمی با مسئله صلاحیت افراد در مسئولیتهای کلان مخالف است و حتی نهادهای امنیتی وابسته به دولت را هم مورد بازخواست قرار میدهد؛ اینکه یک مجموعه امنیتی چه دولتی یا غیر آن، نسبت به سوابق سوء افراد هشدار لازم را به دولت دهد بزرگترین کمک به رئیس جمهور است تا رخنه نفوذ برای ضربه زدن به دولت را ببندند؛ باید از وی سوال کرد کدام شخصیت برجسته و کاربلدی بوده که صلاحیت او برای حضور در دولت منتفی اعلام شده است؟
ثالثاً، وی در نهایت امر راه حل خود را برای رفع مشکلات کشور ” برخورداری از دیپلماسی فعال، واقع بین و آگاه و شجاع که خط قرمزش تامین عزت میهن و مصالح ملّی و رفع تنگناها و محدودیت ها از جمله تحریم ها که بر اقتصاد و معیشت و حتی توان نظامی اثر منفی داشته است” معرفی می کند؛ گو اینکه اصلاح طلبان بعد از تجربه برجام و همچنین وقوع جنگ با رژیم صهیونیستی در میانه مذاکرات و حمله آمریکا به تاسیسات هستهای، کماکان تنها راه را همان مذاکره و دیپلماسی میبینند و از ارائه راهکارهای جدای از این حوزه ناتوانند.
گرهزدن همه امور کشور به یک متغیر واحد بهنام آمریکا برای رفع تحریم ها تجربه ای است که در دولت روحانی نتیجه آن آشکار شد و بهتر است پزشکیان را وارد این چرخه باطل نکنند.
آنچه خاتمی و دیگر اصلاح طلبان درحال پژواک آن هستند، به رادیکالیسم دولت دوم خاتمی منتهی میشود که وقت او به تنظیم لوایح دوقلو برای افزایش اختیارات رئیس جمهور، جدال بین دولت و سایر نهادها و دوقطبی سازی گذشت و در نهایت هم همان تندرویها به “شعار عبور از خاتمی” و از دست دادن انتخابات 84 توسط اصلاح طلبان منجر شد لذا به جای آنکه رئیس جمهوری که با حمایت صددرصدی اصلاح طلبان روی کار آمده، گوشه رینگ ببرند و بگویند “تو اختیاری نداری” و او را به سرشاخ شدن با حاکمیت تشویق کنند، همت خود را بر کمک به وی و ترمیم کابینه بگذارند.
انتهای پیام/