ولایت فقیه در منظومه فکری شیخ مفید چه جایگاهی دارد؟

خبرگزاری تسنیم ـ علی صالحی*؛ ولایت فقیه در منظومه فکری شیخ مفید، نه یک نظریه ثانوی و محدود، بلکه ریشهای در اصل امامت و استمرار آن در عصر غیبت دارد. او با نگاه جامع به فقه سیاسی شیعه، ولایت فقیه را مصداقی از نیابت امام معصوم(ع) در اجرای احکام الهی و اداره جامعه اسلامی میداند. این نیابت، از جنس تفویض عرفی یا قراردادی نیست، بلکه تکلیف الهی است که بر دوش فقهای جامعالشرایط نهاده شده تا در نبود امام معصوم(ع)، جامعه اسلامی از هدایت و نظم الهی محروم نماند.
شیخ مفید در کتاب المقنعه و دیگر آثار خود، بهصراحت بیان میکند که اجرای حدود، قضاوت، اداره امور اجتماعی و اقتصادی، و پاسداری از مصالح امت اسلامی وظیفهای است که در اصل بر عهده امامان معصوم(ع) بوده و در عصر غیبت به فقها منتقل میشود. این انتقال، نه یک جایگزینی موقت، بلکه استمرار همان ولایت الهی است که در قالب نیابت عام تحقق مییابد. از این منظر، ولایت فقیه ستون اصلی نظام سیاسی شیعه و ضامن بقای شریعت در دوران غیبت است.
از نگاه شیخ مفید، ولایت فقیه محدود به یک باب خاص از فقه نیست. او وظایف گستردهای را برای ولی فقیه برمیشمرد: قضاوت و اداره دستگاه قضایی، اجرای حدود و قصاص، امر به معروف و نهی از منکر در سطح اجتماعی، جلوگیری از احتکار و تنظیم بازار، ولایت بر یتیمان و سفیهان، دریافت و مصرف خمس و زکات، حکمیت در نزاعات خانوادگی، و حتی اداره اراضی و منابع عمومی. این گستره نشان میدهد که ولایت فقیه در اندیشه او، نهادی جامع و کارآمد برای اداره جامعه اسلامی است و بدون آن، جامعه دچار خلأ و بینظمی خواهد شد.
شیخ مفید در بحث وصیت، تصریح میکند که در نبود امام معصوم(ع)، فقیه عادل باید همان وظایفی را بر عهده گیرد که سلطان عادل متولی آن بود. محققان با استناد به این دیدگاه، عمومیت ولایت فقیه را در همه ابواب فقهی استنتاج کردهاند؛ بدین معنا که فقیه نهتنها در قضاوت یا حدود، بلکه در جهاد، نماز، زکات و سایر عرصههای اجتماعی و سیاسی ولایت دارد. این نگاه، ولایت فقیه را از سطح یک نظریه سیاسی به مرتبه یک اصل بنیادین در نظام فکری و اجتماعی شیعه ارتقا میدهد.
شیخ مفید در مواجهه با حکومتهای جائر، موضعی استوار و بیابهام اتخاذ میکند. او اینگونه سلطهها را به دلیل فقدان منشأ الهی، اساساً نامشروع میداند و پذیرش مسئولیت در چارچوب آنان را برای مسلمانان جایز نمیشمرد. با این همه، در شرایط اضطرار و هنگام غلبه سلطان جور، تکلیف شیعیان را رجوع به احکام ثانویه و عمل بر اساس اصل تقیه معرفی مینماید. از منظر او، هرگونه همکاری با حاکمان ستمگر تنها در صورتی مشروعیت مییابد که با اذن خاص امام زمان(عج) و در راستای تحقق مصالح امت اسلامی صورت پذیرد؛ حقی که تشخیص و اعمال آن منحصر به فقهای امامیه است. این مرزبندی، هم استقلال امت اسلامی را تضمین میکند و هم راهبردی برای حفظ هویت شیعه در شرایط اضطرار ارائه میدهد.
برآیند اندیشه شیخ مفید آن است که ولایت فقیه، ریشه در اصل امامت دارد و در عصر غیبت، استمرار همان ولایت الهی است. این مبنا، نهتنها پشتوانه نظری حکومت اسلامی، بلکه ضامن اجرای عدالت، پاسداری از شریعت و صیانت از مصالح امت است. چنین نگاهی، ولایت فقیه را به محور هویت و بقای جامعه اسلامی بدل میسازد و آن را از سطح یک نظریه فقهی به مرتبه یک اصل راهبردی ارتقا میدهد.
امروز نیز بازخوانی اندیشه شیخ مفید، اهمیت راهبردی دارد. او با طرح نظریهای منسجم درباره ولایت فقیه، بنیانهای فقه سیاسی شیعه را استوار ساخت و الگویی برای اداره جامعه اسلامی در عصر غیبت ارائه داد. این الگو، بر پایه عقل، عدالت و نیابت الهی بنا شده و میتواند چراغ راه سیاستگذاری و حکمرانی در جوامع اسلامی باشد. ولایت فقیه در نگاه او، استمرار ولایت امام معصوم(ع) و ضامن اجرای احکام الهی و عدالت اجتماعی است؛ اصلی که اگر بهدرستی فهم شود، جامعه اسلامی را از انحراف و سلطه دشمنان مصون میدارد و مسیر آن را به سوی تحقق عدالت و معنویت هموار میسازد.
*دکتری علوم قرآن و حدیث
انتهای پیام/