لزوم تعمیق روابط راهبردی ایران با چین و روسیه؛ ناپایداری تصمیمات، مانع اعتماد شرقیها

وی افزود: در نتیجه، برای ایران انتخابهای زیادی باقی نماند: چین یا روسیه! چین در سالهای اخیر در حال تبدیل شدن به یک قدرت برتر اقتصادی و فناوری است و بسیاری از کشورهای جهان روابط تجاری گستردهای با آن برقرار کردهاند. این کشور حتی در حوزههایی مانند انرژی، هوش مصنوعی و… پیشرفتهای چشمگیری داشته است. با این حال، نگاه ایران به این دو کشور عمدتاً یک نگاه آلترناتیوی بوده؛ یعنی اگر آمریکا و اروپا همکاری نکردند، به سراغ چین و روسیه برویم، نه یک نگاه راهبردی و بلندمدت. چنین نگاهی در نهایت باعث سردرگمی ایران در تشخیص منافع واقعی خود شده است.
خدابخشی با انتقاد از رویکرد برخی فعالان سیاسی در شبکههای اجتماعی و رسانهها که برای توجیه ضرورت رابطه استراتژیک با ایالات متحده و پرهیز از همکاری عمیق با روسیه یا چین، تنها به تاریخ قاجار و اشغال ایران توسط روسیه استناد میکنند، تاکید کرد: این استدلال، خصومتهای آمریکا با ایران حتی پیش از انقلاب اسلامی و دخالت این کشور در سرنگونی دولت مصدق را نادیده میگیرد. روابط بینالملل روابطی ثابت نیست و شرایط و رفتار کشورها دائماً تغییر میکند.
وی با اشاره به فرمایش امام خمینی(ره) در مورد رابطه با آمریکا، یادآور شد: طی نزدیک به پنج دهه پس از انقلاب، هیچیک از دولتهای آمریکا تغییری در رفتار خود نشان ندادهاند. در مقابل، نظام سیاسی روسیه و چین دستخوش تحولات جدی شده و این تغییرات باعث شده است که مواضع ایران، چین و روسیه دستکم در برخی حوزهها به یکدیگر نزدیکتر شود.
این کارشناس مسائل بینالملل، بیاعتمادی چین و روسیه به ایران را بیش از هر چیزی ناشی از ناپایداری تصمیمگیری در سیاست خارجی ایران دانست و تصریح کرد: این دو قدرت انتظار دارند کشوری که ادعای شراکت راهبردی دارد، در مواضع کلان خود ثبات و تداوم داشته باشد، اما ایران طی چهار دهه بارها سیاستهای کلان خود را تغییر داده است. گاهی نگاهش معطوف به غرب بوده، گاهی شعار فاصلهگیری کامل از غرب داده و گاهی نیز به سمت شرق چرخش کرده، بدون اینکه هیچکدام را تبدیل به یک راهبرد بلندمدت و پایدار کند.
وی با اشاره به واگذاری توسعه بندر چابهار به هند و انتظار جایگزینی سریع چین پس از ترک ایران توسط هند به دلیل فشارهای آمریکا، افزود: تغییرات پیدرپی دولتها در ایران، اختلافات جناحی، و بلند نشدن صدای واحد از ایران باعث شده چین و روسیه احساس کنند هرگونه توافق با ایران ممکن است با تغییر فضای سیاسی داخلی دچار عقبنشینی، تعلیق یا تغییر مسیر شود. سرنوشت قرارداد ۲۵ ساله با چین، نمونهای از این بیثباتی است.
خدابخشی با بیان اینکه ایران در مواقع مختلف از کارت چین و روسیه صرفاً برای فشار بر غرب استفاده کرده و نه بهعنوان بخشی از یک پروژه راهبردی بلندمدت، تاکید کرد: مجموعه این عوامل باعث شده چین و روسیه ایران را بازیگری غیرقابل پیشبینی و فاقد ثبات لازم برای ساخت یک شراکت استراتژیک واقعی تلقی کنند.
وی با انتقاد از فضای ذهنی و افکار عمومی مسمومشده توسط رسانههای خارجی فارسیزبان و برخی رسانههای داخلی، اظهار داشت: هرگاه توافقی با چین یا روسیه مطرح میشود، بلافاصله این رسانهها آن را استعماری توصیف میکنند. این نوع روایتسازی باعث شکلگیری هراس، بدبینی و مقاومت اجتماعی در برابر هرگونه همکاری بلندمدت با شرق میشود. در حالی که در طرف مقابل چنین فضایی وجود ندارد. روسیه یکی از مهمترین بنادر خود در آستاراخان را در اختیار ایران قرار داده، اما هیچ رسانه رسمی روسی تاکنون ادعا نکرده که روسیه آستاراخان را به ایران فروخت. این تفاوت در مدیریت رسانهای و فضای روانی باعث میشود تشکیل اجماع ملی در ایران دشوار شود و در نگاه شرکای بالقوه خارجی، ایران کشوری جلوه کند که افکار عمومی آن با کوچکترین تحریک رسانهای میتواند علیه هر تصمیم راهبردی موضعگیری کند، و همین امر سطح اعتماد دو قدرت شرقی به تهران را کاهش میدهد.
این کارشناس در پایان با تاکید بر لزوم پرهیز از تکرار اشتباهات دهه ۹۰ و واقعبینانهتر رفتار کردن با موضوع شرق و غرب، خاطرنشان کرد: ایران باید رابطه فعلی خود با چین و روسیه را استراتژیکتر کند، بهطوریکه ترک این رابطه برای هر دو کشور ضرر داشته باشد. وقتی عربستان سعودی که مهمترین شریک نظامی، سیاسی و اقتصادی آمریکا در منطقه است، قراردادهای مهمی در حوزه توسعه ریلی و عمرانی با چین امضا میکند، این پیام را میدهد که ایران باید ظهور قدرت شرق را بهتر درک کرده و منافع اصلی خود را سریعتر تعریف و پیگیری کند.