بسیج؛ تبلور هویت جمعی و زیستشبکه مقاومت در معماری تمدنی ایران معاصر

به گزارش بخش سیاسی وبانگاه به نقل از گروه امام و رهبری خبرگزاری تسنیم، یوسف پورجم در یادداشتی با عنوان «بسیج؛ تبلور هویت جمعی و زیستشبکه مقاومت در معماری تمدنی ایران معاصر» نوشت: در سپهر سیاسی و اجتماعی ایران معاصر، «بسیج» به عنوان شجره طیبه و درخت تناور انقلاب اسلامی، یکی از پایدارترین و در عین حال پرمناقشهترین مفاهیم به شمار میرود. برخلاف بسیاری از نهادهای متولدشده در انقلاب اسلامی سال 57 که با گذر زمان دچار افول شدهاند، بسیج فراتر از یک ساختار سازمانی، به یک «هویت» زنده، پویا و چندبُعدی تبدیل شده است. این پدیده اجتماعی که حول محورهای «اراده جمعی»، «ایمان»، «مقاومت» و «فداکاری» شکل گرفته، توانسته است نه تنها تداوم یابد، بلکه در عمق جامعه ایرانی ریشه بدواند و به عنوان یک «روحیه» و «اراده جمعی» بازتعریف شود. پاسخ به این پرسش اساسی که چرا بسیج توانسته به چنین جایگاه بیبدیلی دست یابد، در لایههای پنهان روان جمعی، تاریخ اندیشه و مختصات جامعه ایرانی نهفته است.
خاستگاههای فلسفی و تاریخی؛ درآمدی بر کلگرایی وجودی
برای درک ژرفای این تداوم، باید از سطح تحلیلهای سیاسی و جامعهشناختی گذر کرد و به سراغ خاستگاههای فلسفی و عرفانی این پدیده رفت. اندیشه ایرانی، به ویژه در خوانش حکمت متعالیه ملاصدرا، بر پایه «وحدت وجود» استوار است. در این نگاه، کثرتها جلوههای گوناگون حقیقتی یگانه هستند. هنگامی که این بینش فلسفی به عرصه اجتماع تسری مییابد، «فرد» نه به عنوان جزئی جدا افتاده، بلکه به عنوان جلوهای از یک «کل» بزرگتر دیده میشود. بسیج در بنیادیترین سطح خود، تجلی عینی این «کلگرایی» است. فرد بسیجی هویت خود را در انحلال در اراده جمعی و هدفی متعالی مییابد. این همان مفهومی است که مرحوم علامه طباطبایی در «المیزان» تحت عنوان «امت» تبیین میکند؛ جامعهای که حول محور یک عقیده و آرمان واحد، به وحدت اراده و عمل دست مییابد.
از آنجا که هیچ پدیده اجتماعی در خلا شکل نمیگیرد، بسیج نیز به عنوان یک عنصر مردمی، بر بستری از «تاریخ فرهنگی مقاومت» در ایران پا گرفت. فرهنگ شیعی با محوریت واقعه عاشورا همواره الگویی برای قیام، ایثار و مقاومت در برابر ظلم ارائه داده است. بسیج خود را وارث این الگو میداند. همانگونه که امام خمینی(ره) فرمودند: «بسیج لشکر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را همه مجاهدان از اولین تا آخرین امضاء نمودهاند.» این ارجاع مستمر به اسطورههای مقاومت در تاریخ شیعه، به بسیج عمق تاریخی و مشروعیت عاطفی بخشیده است. جامعه ایران در دو قرن اخیر، همواره در تلاطم میان سنت و مدرنیته، استقلال و استعمار، و هویت ملی و مذهبی دست و پا زده است. ظهور پدیدهای مانند بسیج در آستانه انقلاب، پاسخی حیاتی به این «سرگشتگی هویتی» بود. بسیج با ارائه یک «روایت بزرگ» مبتنی بر مقاومت، استقلال و عدالتخواهی، به زندگی افراد معنا بخشید.
مؤلفههای سازنده هویت بسیجی؛ از اراده جمعی تا طهارت اخلاقی
هویت بسیجی بر چهار ستون استوار است که آن را از دیگر نهادها متمایز ساخته است. نخستین و بنیادیترین رکن، مفهوم «اراده جمعی» است. بسیج را باید نماد عینیتیافته اراده یک ملت در مسیر تحقق آرمانهای بزرگش دانست. این ارادهها وقتی در مقیاس کلان و در جهت هدفی متعالی گرد هم میآیند، به نیرویی شکستناپذیر تبدیل میشوند. تاریخ دفاع مقدس گواهی زنده بر این ادعاست. البته این اراده جمعی تنها به صحنههای نبرد نظامی محدود نمیشود، بلکه در عرصههای علمی، سازندگی، مقابله با بحرانهای طبیعی و حتی رویارویی با جنگ روانی دشمن، این هویت بسیجی است که با سامان دادن ارادههای پراکنده و تبدیل آن به قدرتی یکپارچه، زمینهساز پیروزی میشود.
اما این اراده عظیم بر پایههایی استوار شده که بدون آنها تداومش ممکن نبوده است. بهترین واژه برای توصیف این پایهها، «ایمان و انگیزه الهی» است. بسیج به درستی خود را حرکتی با انگیزه خدایی میداند. این بعد از هویت بسیجی، آن را حتی از مجموعههای صرفاً ملی یا میهنی نیز متمایز میکند. انگیزه الهی به کنش فرد بسیجی عمق و معنایی میبخشد که وابسته به نتایج مادی و زودگذر نیست. این مؤلفه توضیحدهنده جمله کلیدی مقام معظم رهبری است که فرمودند: «هر کسی با ایمان، با انگیزه و با همت عمل کند بسیجی است ولو اینکه پرونده بسیجی نداشته باشد.» این بیان به روشنی مرز هویت بسیجی را از عضویت سازمانی جدا میسازد. هویت بسیجی یک «وضعیت وجودی» است؛ یک «چگونگی نگرش» به جهان و مسئولیتهای فرد در قبال آن.
سومین مؤلفه سازنده هویت بسیج، مفهوم «مقاومت» است. بسیج و مقاومت با یکدیگر رابطهای ضروری و دیالکتیک دارند. به بیان دیگر، بسیج زاینده مقاومت است و مقاومت مقتضای ذاتی وجود بسیج. این رابطه سبب شده هویت بسیجی در میدان عمل تهاجمی نباشد، بلکه هویتی کاملاً دفاعی و استمرارطلب باشد. هدف بسیج گسترش مرزهای جغرافیایی نیست، بلکه حفظ مرزهای هویتی، ارزشی و حقیقی یک تمدن است. مقاومت در این پارادایم به معنای ایستادگی در برابر باطل و استعمارگری در تمام اشکال آن است؛ از مقاومت در جنگ سخت گرفته تا مقاومت در جنگ اقتصادی، جنگ نرم و تهاجم فرهنگی.
چهارمین رکن هویت بسیج که به درستی اعتبار و محبوبیت آن را در میان تودههای مردم توضیح میدهد، «فداکاری و طهارت اخلاقی» است. بسیج را مجموعهای از «پاکترین انسانها» و «فداکارترین جوانان کشور» دانستهاند. این توصیف مستقیماً به ویژگی اخلاقی و سرمایه نمادین بسیج در نزد افکار عمومی اشاره دارد. پاکی به معنای دوری از فساد، خودبرتربینی و استفاده از موقعیت برای منافع شخصی است. فداکاری نیز به معنای گذشتن از «خود» برای رسیدن به «ما»ی بزرگتر است. این مؤلفه، هویت بسیجی را به الگویی اخلاقی بدل میکند. مردم بسیجی را نه به دلیل قدرت نظامی یا ساختار سازمانیاش، که به خاطر عمل فداکارانهاش در روزهای سخت میشناسند.
شناسه بسیج از منظر رهبری؛ از چهره رسمی تا عقبه وسیع مردمی
مقام معظم رهبری در تبیین شناسه بسیج میفرمایند: «بسیج یک چهرهی رسمی و سازمانی دارد که بخشی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است؛ این چهره، [هم] چهرهی با صلابتی است، [هم] چهرهی خدومی است. آنجایی که در مقابل دشمن قرار میگیرد، به معنای واقعی کلمه دشمنشکن و قوی است؛ آنجایی که در مقابل مردم قرار میگیرد، خدوم است. در زلزلهها، در سیلها، در حوادث طبیعی، در مسائل گوناگون، شما بسیج را در خدمت مردم مشاهده میکنید؛ این، آن چهرهی رسمی بسیج است که جزئی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است، یک نیرویی [از آن] است؛ لکن عقبهی این چهرهی رسمی و آشکار، یک صحنهی بسیار وسیع و قابل شمارش وجود دارد که خیلی مهم است برای کشور؛ هر شخصی، هر مجموعهی غیور و آمادهبهکار و پُرانگیزهای که در کشور وجود داشته باشد، جزو آن مجموعهی بسیجی است که عقبهی این چهرهی آشکار بسیج و چهرهی سازمانی است.»
ایشان در ادامه به تبیین مصادیق عینی این هویت بسیجی میپردازند: «کسانی که در عرصههای گوناگون فعّالند، پُرتلاشند، پُرانگیزه هستند، در علم، در صنعت، در اقتصاد، در دانشگاه، در حوزه، در محیط کسب و کار، در محیط تولید، در همهجا، همهی کسانی که با انگیزه، با ایمان، با همّت، با امید مشغول کار هستند، در واقع اجزای این بسیج بزرگ و وسیعی هستند که سرتاسر کشور بحمدالله متنعّم به وجود آنها است.» و در جای دیگر تأکید میکنند: «بسیج یک حرکت ارزشمند ملّی است. انگیزههای بسیج، هم انگیزههای خدایی است، هم انگیزههای وجدانی است، هم ناشی از غیرتمندی و اعتماد به نفْس است.»
ساختار شبکهای بسیج؛ از نظریه تا تجلی عینی
یکی از دلایل ماندگاری بسیج، ساختار منعطف و شبکهای آن است. برخلاف نهادهای سلسلهمراتبی و بوروکراتیک که در برابر تغییرات کند و شکننده هستند، بسیج ساختاری «ارگانیک» و «خودسازمانده» دارد. این ساختار شبکهای را باید در تقابل بنیادین با پارادایم هرمی فهمید. شبکه بسیج از ترکیب دو عنصر اساسی تشکیل شده است: گرههای مستقل و پیوندهای ایدئولوژیک.
هر گره در این شبکه (چه یک بسیجی منفرد و چه یک پایگاه مقاومت) از قدرت تصمیمگیری و ابتکار عمل برخوردار است. این استقلال عمل به گرهها امکان میدهد بدون نیاز به دریافت دستورالعمل مستقیم، بر اساس شرایط محلی و تخصصی خود واکنش بهینه نشان دهند. اما این گرههای مستقل در خلأ عمل نمیکنند. آنها توسط پیوندهای نامرئی اما بسیار مستحکمی به یکدیگر متصل شدهاند که برآمده از باورهای مشترک، آرمانهای واحد و دشمنشناسی همسان است.
ویژگی منحصر به فرد این شبکه، فقدان مرکزیت فیزیکی آسیبپذیر است. برخلاف سازمانهای سنتی که با از بین بردن مرکز فرماندهی آنها، کل سیستم دچار اختلال میشود، شبکه بسیج از تکثر مراکز تصمیمگیری بهره میبرد. هر گره میتواند در شرایط لازم به عنوان یک مرکز موقت عمل کند و نقش رهبری محلی را ایفا نماید. این ساختار، بسیج را به سیستمی زنده و پویا تبدیل کرده است که میتواند همزمان در جبهههای متعدد به فعالیت بپردازد.
پایداری و تابآوری این شبکه نیز شگفتانگیز است. حتی اگر تعداد زیادی از گرهها به دلایل مختلف از مدار فعالیت خارج شوند، شبکه کماکان به حیات خود ادامه میدهد. این ویژگی، بسیج را به یک «ارگانیسم زنده» شبیه ساخته که قادر به ترمیم خود و بازتولید گرههای جدید است. چنین سیستمی نه تنها در برابر تهدیدات خارجی مقاوم است، بلکه توانایی رشد ارگانیک و گسترش طبیعی در بستر جامعه را نیز دارا میباشد.
بنیانگذاری گفتمانی و تجلیهای عملیاتی
درک ژرفتر از ماهیت بسیج در این واقعیت نهفته است که امام خمینی(ره) اساساً در پی تأسیس یک «سازمان» به مفهوم متعارف و بوروکراتیک آن نبودند. حرکت ایشان معطوف به خلق یک «زیستبوم گفتمانی» و «شبکه معناساز» بود که بتواند در بستر جامعه اسلامی ریشه بدواند. سخنرانیهای تحول آفرین ایشان، بیانیههای سرنوشتساز و شعارهای کلیدی در حکم فرامین بنیادین و دستورات راهبردی عمل میکردند. وقتی امام خمینی(ره) فرمودند «مملکت اسلامی باید ارتش بیست میلیونی داشته باشد»، در حال ترسیم نقشهای برای یک ابرشبکه مقاومت بودند. این بیان یک دستور تشکیلاتی برای ایجاد نهادی با سازوکار اداری مشخص نبود، بلکه یک سازه گفتمانی بود که هسته اولیه یک پیکره عظیم و خودسازمانیاب مردمی را پیریزی میکرد.
مقام معظم رهبری به عنوان تداومدهنده این مسیر با بینشی حکیمانه به تقویت و توسعه این شبکه گفتمانی پرداختهاند. ایشان با درک دقیق از اقتضائات عصر حاضر، هوشمندانه بر توسعه حوزههای میدانی و تحقق بسیج مردمی در عین حفظ انسجام گفتمانی آن تأکید ورزیدهاند. تأکیدات مکرر ایشان بر اینکه «هر کس با ایمان و با انگیزه عمل کند بسیجی است»، در حقیقت، لایه نرمافزاری این شبکه عظیم را تقویت کرده و دامنه نفوذ و تاثیرگذاری آن را به تمامی عرصههای اجتماعی و زیستی ملت گسترش میدهد.
کارآمدی این مدل سازمانی را میتوان در مقاطع حساس تاریخ انقلاب به وضوح مشاهده کرد. در دوران دفاع مقدس، بسیج هیچگاه یک ارتش منظم با یونیفرم و ساختار یکسان نبود، بلکه شبکه عظیمی از گروههای خودجوش مردمی بود که از مساجد و مدارس و بازار و دانشگاه گرد هم آمدند. در بحرانهای طبیعی مانند زلزله کرمانشاه یا سیلهای ویرانگر، در ساعات اولیه این حوادث پیش از آنکه نهادهای دولتی با تشریفات اداری خود بتوانند حضور مؤثری پیدا کنند، شبکه بسیج در محل حاضر بود. در عرصه فرهنگی و نرم نیز، شبکه بسیج دانشجویی و شبکه بسیج هنرمندان نمونههایی درخشان از کارکرد شبکهای در جبهه نرم هستند. در عرصه علمی و فناوری نیز شبکه بسیج علمی و پژوهشی با ایجاد پیوند میان استادان و دانشجویان نخبه در دانشگاههای مختلف، الگویی از همافزایی علمی را به نمایش گذاشته است.
مثلث استراتژیک مقاومت، رشد و امنیت
پیوند ناگسستنی «مقاومت»، «رشد» و «امنیت» سه ضلع یک مثلث استراتژیک را تشکیل میدهد که بقا و تعالی جمهوری اسلامی ایران بر آن استوار گردیده است. در این هندسه مفهومی، بسیج مردمی به عنوان محور اصلی، این سه عنصر حیاتی را به گونهای همافزا به یکدیگر پیوند زده است.
مقاومت در گفتمان بسیج مفهومی منفعلانه و تدافعی نیست، بلکه رویکردی فعال، پویا و خلاقانه در برابر نظام سلطه است. نمونه متجلی این مفهوم را میتوان در صحنههای گوناگون از جنگ تحمیلی تا مقابله با فشارهای حداکثری و تحریمها مشاهده نمود. مقاومت هوشمندانه در جنگ 12 روزه که منجر به خنثیسازی برنامهریزی بیستساله رژیم صهیونیستی گردید، تنها یک نمونه عینی از کاربست این استراتژی در عرصه بینالملل است.
مسیر مقاومت به ناگزیر به سمت رشد و بالندگی منتهی میشود. هنگامی که ملتی راه وابستگی را میبندد، ناچار است بر امکانات و ظرفیتهای درونی خود تکیه زند. بسیج با تزریق روحیه «ما میتوانیم» به بدنه جامعه، بستر لازم برای جهش در عرصههای مختلف را فراهم ساخته است. دستاوردهای چشمگیر جوانان انقلابی در المپیادهای علمی بینالمللی، پیشرفتهای فناورانه در مراکز تحقیقاتی راهبردی و خودکفایی در تولید محصولات استراتژیک همگی گواهی بر این مدعا هستند.
در نهایت، امنیت به عنوان والاترین کالای عمومی، محصول مستقیم مقاومت و رشد به شمار میآید. امنیت در این چارچوب مفهومی یک بعدی و محدود به مرزهای جغرافیایی نیست، بلکه مفهومی چند لایه و همهجانبه است. بسیج مردمی با حضور فعال در صحنههای مختلف سهم تعیینکنندهای در تأمین این امنیت جامع داشته است. از تأمین امنیت ملی در مقابله با تهدیدات خارجی و داخلی تا برقراری امنیت اجتماعی در شرایط بحران و آشوب، و از استقرار امنیت زیستی در برابر بلایای طبیعی و همهگیریها، تا تحکیم امنیت روانی از طریق تقویت انسجام و همبستگی ملی، همه و همه مرهون نقشآفرینی این نهاد مردمی است.
ضرورت تداوم نسل به نسل بسیج
مقام معظم رهبری در این رابطه میفرمایند: «چرا مسئولین کشور مقیّدند که همهساله این ایّام را به یاد بسیج باشند و بزرگداشت بسیج و تمجید از بسیج را برنامه قرار بدهند؟ علّت چیست؟ جواب این سؤال این است که بسیج باید در نسلهای پیدرپی جریان پیدا کند و ادامه پیدا کند.» ایشان در ادامه با اشاره به اهمیت این تداوم تاریخی تأکید میکنند: «این برای کشور ثروت بزرگی است؛ این را نباید از دست داد؛ این ثروت بایستی نسلبهنسل در کشور باقی بماند.» و در جایی دیگر میفرمایند: «این جریان مبارک، این جریان بسیج، [این] جریان مقاومت در زادگاه خود که ایران اسلامی است، باید بماند؛ بایستی نسل به نسل، دست به دست بگردد و پیش برود و روزبهروز هم انشاءالله قویتر و کاملتر بشود.»
سخن پایانی؛ بسیج به مثابه هویتی زنده و پویا
بسیج، این هویت اصیل، انقلابی و پربرکت جمعی، محصول پیوند عمیق سه عنصر است: «حکمت دینی ایرانی»، «روایتسازی معنابخش» و «ساختار شبکهای منعطف». این پدیده، محصول هدایت ولی الهی در شرایط خاص جامعه ایرانی و پاسخگوی نیازهای تاریخی، فرهنگی و روانی آن است. از این منظر، بسیج یک استثنا در جامعه ایران نیست، بلکه تجلی و برونریزی بخشی از روح جمعی این مرز و بوم است.
این شبکه عظیم که ریشه در عمق جامعه دارد، هرگز ایستا نمیماند. گرههای جدید متولد میشوند، پیوندهای تازه شکل میگیرند و ارتباطات افقی تقویت میشوند. این پویایی دائمی، بسیج را به نهادی تبدیل کرده که همزمان از ثبات آرمانی و تحول سازمانی برخوردار است. امروز که جامعه ایران در حال تبدیل شدن به بدنهای جهانی است و با چالشهای پیچیده و چندبُعدی روبروست، نیاز به این هویت بسیجی بیش از هر زمان دیگری احساس میشود.
آینده ایران در گرو حفظ این روحیه و هویت جمعی است؛ هویتی که مقاومت را ممکن، رشد را میسر و امنیت را پایدار میسازد. این سه ضلع به هم پیوسته، در سایه حضور فعال بسیج مردمی چرخهای مستحکم را تشکیل میدهند که جمهوری اسلامی ایران را در گذر از پرپیچ و خمترین شرایط، تابآور و پایدار نگاه داشته است. مادامی که این نیاز به تعلقخاطر، معنا و مقاومت در برابر هجمههای خارجی وجود دارد، بسیج نیز به عنوان یک هویت زنده و پویا، به حیات خود ادامه خواهد داد.