یادداشت| چرا دانشگاه باید نقش خود را بازآرایی کند؟

یکی از دانشجویان که مرا شناخت، فقط به نشانه ادب سری تکان داد و رد شد. چند قدم جلوتر، دومی ایستاد و پرسید: «آقای دکتر، واقعاً این همه درس و پروژه، آیندهساز ما میشه، یا فقط داریم وقت میگذرونیم؟» این همان پرسش سادهای است که بارها در جلسات رسمی، گزارشهای پژوهشی و حتی هیئترئیسه مطرح شده اما وقتی از زبان یک دانشجو شنیده میشود، وزنش چند برابر میشود.
روز دانشجو برای من دقیقاً همین لحظه است؛ لحظهای که دانشگاه باید خود را از پشت میزها بیرون بکشد و دوباره از زاویه نگاه دانشجو، کشور و آینده را ببیند. هرکس امروز در متن مدیریت آموزش عالی باشد، خوب میداند که دانشگاهها زیر فشارهای چندگانه قرار گرفتهاند؛ فشارهای مطالبات عمومی، تحولات فناوری، محدودیتها و فاصله با صنعت اما در دل همین دشواریها، یک فرصت نهفته است؛ فرصت بازآرایی نقش دانشگاه.
دانشگاه نمیتواند در نقش سنتی خود باقی بماند، نمیتواند تنها کلاس برگزار، از پایاننامه دفاع و سال بعد، دوباره همین مسیر را تکرار کند. ما ناچاریم و شاید خوشبختانه ناچاریم خودمان را با واقعیتهای تازه تنظیم کنیم؛ آموزش مهارتی واقعی، پژوهش مسئلهمحور و ارتباط درست با جامعه. گاه برخی تصور میکنند نسل امروز بیاعتناست، درحالیکه من در این یک سال اخیر بیشتر از همیشه دیدهام که دانشجوی امروز بهجای هیجان، به دنبال معنا و بهجای شعار، دنبال پاسخ است.
وقتی وارد جلسهای میشوم، نوع پرسشها نشان میدهد که این نسل دقیقتر، منتقدتر و البته آگاهتر شده است. اگر گاهی دلآزرده میشوند یا معترض هستند، از بیعلاقگی نیست، بلکه از آن است که دانشگاه باید جدیتر در کنارشان بایستد و آنان را چنانکه بایدوشاید، به رسمیت بشناسد. برای من روز دانشجو بیش از آنکه مناسبتی تاریخی باشد، یک یادآوری است.
یادآوری اینکه پاسخگو بودن لطف نیست و وظیفه ماست. شفاف حرفزدن با دانشجو هزینه نیست، سرمایهگذاری است و دانشگاه باید فضایی را بسازد که در آن نقد شنیده نه حذف شود و مهمتر از همه، مدیر دانشگاه باید در برابر پرسشهای دانشجو صادق باشد؛ حتی اگر پاسخ کامل نداشته باشد. در جلسات متعدد با دانشجویان، بارها گفتهام که ما بخشی از دشواریها را فوری حل میکنیم، بخشی زمان میبرد و بخشی نیاز به همکاری کلانتر دارد اما هیچ مطالبهای قرار نیست بیپاسخ بماند.
شاید سادهترین جملهای که میتوانم به دانشجوی امروزی بگویم این باشد: دانشگاه بدون شما تنها مجموعهای از ساختمانهاست. دانشگاه با حضور شما نفس میکشد، با پرسشهایتان بهتر میشود و معنا مییابد و با نقدهایتان مسیر خود را اصلاح میکند. در هر تحولی که برای دانشگاه خوارزمی آغاز کردهایم، از بازآرایی ساختارها تا گسترش پژوهشهای کاربردی و توسعه مراکز رشد، رد پای شما وجود دارد.
امروز بیش از هر زمان دیگری باور دارم که آینده ایران، در هر مسیری که باشد، روی شانه همین نسل ساخته میشود؛ نسلی که شاید گاهی خسته، گاهی دلآزرده و معترض و گاهی امیدوار باشد، اما واقعبین، توانمند و آیندهساز است. در پایان اگر از من بپرسند روز دانشجو یعنی چه؟ میگویم یعنی لحظهای که دانشگاه دوباره به خودش یادآوری میکند که رسالتش تربیت انسانهای آگاه، مسئول و اهل گفتگوست؛ نه صرفاً برگزارکننده کلاس و آزمون و این رسالت، هر روز تکرار میشود، اما در 16 آذر، رساتر و آشکارتر.
درخت تو گر بار دانش بگیرد
به زیر آوری چرخ نیلوفری را