بازدید رایگان زنان از موزهها؛ اقدامی نمادین و مغایر با تحکیم بنیان خانواده

زن ایرانی، بهویژه زن کرمانی، همواره محور خانواده و مظهر وفاداری، همراهی و مسئولیتپذیری بوده است. چگونه میتوان انتظار داشت مادری بدون حضور فرزندانش به بازدید از موزه برود؟ یا بانویی تفریحی هرچند رایگان را به همراهی خانوادهاش ترجیح دهد؟ اگر مادری همزمان فرزند دختر و پسر داشته باشد، آیا میتوان از او انتظار داشت که تنها دخترش را به دلیل رایگان بودن همراه ببرد و به فرزند پسرش بگوید «سهم تو در این روز خانهنشینی است»؟ و اگر بخواهد خانواده را با هم ببرد، باید هزینه بلیت دیگر اعضای خانواده را پرداخت کند؛ اقدامی که برای بسیاری از خانوادهها ممکن نیست.
بدین ترتیب طرحی که ظاهراً با هدف تکریم مقام زن ارائه شده، در عمل مادر را در دوگانه غلط «تفریح بدون خانواده» یا «پرداخت هزینههای اضافی» قرار میدهد. این مسئله با روح فرهنگ ایرانی ـ اسلامی و سیاستهای کلان کشور در حوزه تحکیم بنیان خانواده همخوانی ندارد.
بهجای چنین تصمیمی، شایسته بود که در بزرگداشت میلاد حضرت زهرا(س)، بازدید از موزهها برای تمام اعضای خانواده رایگان اعلام میشد؛ اقدامی که در آن، خانواده به احترام مقام مادر از امتیاز ویژه برخوردار شود، نه اینکه مادر از خانواده جدا شود. در این صورت، موزهها میتوانستند به فرصتی برای باهمبودن، تقویت روابط خانوادگی و انتقال فرهنگ و تاریخ به نسلهای جدید تبدیل شوند؛ نه به بهانهای برای جدایی ناخواسته مادر از فرزندان، یا جدایی زن از همسرش به بهانه بازدید از موزه.
مدیران دستگاههای اجرایی باید پیش از اعلام چنین سیاستهایی، همه ابعاد اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی آن را بسنجند و تصمیمهایی اتخاذ کنند که با سیاستهای کلی نظام مقدس جمهوری اسلامی در زمینه تحکیم خانواده و نیز رویکردهای ادارهکل امور بانوان هماهنگ باشد؛ البته به شرط آنکه این سیاستها نیز تنها در حد شعار باقی نماند.
انتظار میرود مشاوران زن فعال در دستگاههای اجرایی که وظیفه ارائه نظر کارشناسی به مدیران خود را بر عهده دارند، پیش از اجرای چنین طرحی پیامدهای اجتماعی آن را بررسی میکردند و حداقل از منظر حمایت از حقوق خانوادگی زنان به موضوع مینگریستند. حتی برای دختران مجردی که در دستگاهها و ادارات مشغول فعالیت هستند، اجرای دقیق و خانوادهمحور این طرح میتوانست فرصتی باشد تا در کنار پدر و یا برادر خود از موزهها بازدید کنند، نه اینکه ناچار شوند بهتنهایی مسیری را طی کنند که چندان ضروری هم نیست. چنین بررسیهای کارشناسی میتوانست این اقدام را به سیاستی اجتماعیتر، منطقیتر و سازگارتر با فرهنگ خانوادهمحور ایرانی تبدیل کند.
در نهایت، گرامیداشت مقام والای زن، تنها با تصمیمهای شعاری و اقدامات نمادین محقق نمیشود؛ بلکه نیازمند سیاستگذاری هوشمندانه، واقعبینانه و مبتنی بر شناخت صحیح از نقش بیبدیل زن ایرانی در ساختار خانواده و جامعه است.