نکات تکمیلی یک مناظره و پاسخ به شبهه مربوط به شهادت امام جواد(ع)

آیا می‌توان پذیرفت که ام فضل پس از چند فرزند و سالیانی زندگی در کنار هووی خود که کنیز بود، یکباره آن‌چنان حسادت ورزد که به جای قتل هوو به قتل شوهر دست زند؟!
به گزارش بخش استان‌ها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از قم، چند روز قبل مناظره‌ای بین آقای عبدالرحیم سلیمانی‌اردستانی و جناب حجت الاسلام والمسلمین حامد کاشانی برگزار شد.

موضوع مناظره رنج‌های حضرت زهرا(س) و تمرکز بر چند مسئله بود، هرچند سلیمانی اردستانی اصرار داشت به مسائل خارج از بحث بپردازد شاید به گمان این‌که کمی برای او کسب امتیاز کند. یکی از خروج‌های او شبهه‌ای بود درباره حضرت امام جواد(ع) که از سر خامی و تحلیل ضعیف بیان شد و طرف مقابل اصلاً به آن نپرداخت. این شبهه متأسفانه با لحنی بسیار زننده و سبک بیان شد و به نوعی مقصر اصلی شهادت امام(ع) را به خود امام بازگرداند.

همین شبهه و نحوه بیان آن موجب ورود مذهبی‌ها و هیئتی‌ها به میدان و بعضاً پرتاب الفاظ تند یا رکیک به وی شد، البته جناب کاشانی در مناظره کاملاً‌ بر خود مسلط بود و هرگز توهینی به طرف مقابل نداشت.

اردستانی در این مناظره به گونه‌ای ظاهر شد که مخاطب به خوبی دریافت دست او در حوزه تاریخ اسلام خالی و صرفاً‌ متکی به شنیده‌های او از واسطه‌های دست چندم است! او خود نیز بارها به این مسئله اشاره کرد که تخصصی در تاریخ ندارد، لیکن مدعیات او همواره تاریخی یا متکی بر تحلیل‌های ناپخته تاریخی بود و کاشانی مکرر به این نکته تذکر داد.

در این مناظره به باور نگارنده کاشانی خوب ظاهر شد و با این که طرفش از این شاخه به آن شاخه می‌پرید (که در مناظره اسباب به هم ریختن تمرکز طرف مقابل است و غالباً شگردی است برای کسانی که دستشان خالی است و باخت را پیش روی خود می‌بینند) توانست رضایت مخاطبان متدین و نگران مناظره را تا حدود زیادی تأمین کند.

همین تسلط و رضایت‌مندی از یک سو و جسارت‌های طرف مقابل به مهم‌ترین مقدسات مخاطبان متدین و شیعی از سوی دیگر، موجب ارسال موجی از پیام‌های تبریک و تشکر به سوی او شد. پس از مناظره برخی از فضلا به گوشه‌های رهاشده در مناظره پرداختند و کوشیدند مناظره و به بیان دقیق‌تر پاسخ‌های آقای حامد کاشانی را به سهم خویش تکمیل کنند.

نکته مهمی که به هر دلیل (و ظاهراً‌ به دلیل ضیق مجال و زمان) در مناظره رها شد، شبهه‌ فوق الذکر در باره امام جواد(ع) است. در اینجا به این شبهه پاسخ می‌گوییم.

اردستانی با بیان سخیف اظهار داشت: چون امام جواد(ع) ازدواج مجدد داشته، زن اول – ام فضل (دختر مأمون عباسی) – ناراحت شده و برای انتقام به قتل امام دست زده است. او در نقد دیدگاه ‌های دیگر در مورد شهادت امام جواد(ع) و گزاره‌های تاریخی و قرائن موجود هیچ سخنی نداشت و تنها دلیل او حسادت زنانه و انتقام بود.

در ردً این توجیه باید گفت:

اولاً: در آن زمان تعدد همسر و به ویژه وجود کنیز معمول بوده و موجب حساسیت نبوده است و هووی ام فضل یعنی سمانه مغربیه کنیزی بود که برای امام جواد(ع) خریداری شد. این مطلب به ویژه در خانواده‌های ثروتمند مانند اشرافیان و امراء شیوع بیشتری داشته و اساساً‌ نبود کنیز نوعی ضعف و کاستی به شمار می‌رفته است.

ثانیاً: شهادت امام جواد(ع) به دست همسر یک احتمال تاریخی و البته مشهور است و احتمال دیگر شهادت آن حضرت با سمّ به دست منشی یکی از وزرای معتصم است.

ثالثاً: سمانه از امام چند فرزند داشت و این بدین معناست که سال‌ها این دو زن در کنار هم می‌زیستند و تاریخ برخورد و درگیری بین آن‌ها را گزارش نکرده است. ام فضل زمانی که امام(ع) از مدینه به بغداد آمد، آن حضرت را به شهادت رساند و دلیل آن نیز مناظره‌ مشهوری بود که بین امام و علمای بغداد رخ داد و موجب سرافکندگی آن‌ها و محبوبیت فراگیر امام شد. در نتیجه معتصم (عموی ام فضل) که از جهت امام جواد(ع) احساس خطر می‌کرد، به کمک جعفر (برادر ام فضل) و ام فضل (دختر مأمون) شهادت امام جواد(ع) را رقم زد.

ام فضل پس از خوراندن سمّ پشیمان شد ولی امام او را نفرین کرد و پس از شهادت امام(ع) در مدت کوتاهی بر اثر بیماری به درک واصل شد. جعفر نیز مدتی بعد در حالت مستی در چاهی سقوط کرد و کشته شد.

حال سؤال این است که آیا می‌توان پذیرفت که ام فضل پس از چند فرزند و سالیانی زندگی در کنار هووی خود که کنیز بود، یکباره آن‌چنان حسادت ورزد که به جای قتل هوو به قتل شوهر دست زند؟!

رابعاً: چنان که اشاره شد براساس تجربه زن در صورت ناراحتی از وجود هوو به اذیت و آزار او یا طلاق گرفتن و جدایی و در نهایت قتل هوو و در صورت امکان و شدت بیشتر حسادت، قتل فرزند یا فرزندان او دست می‌زند نه قتل همسر که پشت و پناه خود اوست و باقی گذاشتن هوو و فرزندانش که همچنان به عنوان هوو مورد توجه باشد و در ارث نیز شریک شوند آن‌چنان که تقریباً‌ همه ارث را آن‌ها ببرند!!

در این خصوص تاریخ نیز چیزی نقل نکرده و از این رو می‌توان با قاطعیت توجیه اردستانی را تخیّل باطل و بی‌اساس او دانست که هیچ پیروی نیز ندارد و همه قرائن و گزارش‌ها برخلاف گفته اوست.

یادداشت از: حجت‌الاسلام سید محمدحسن جواهری، استاد حوزه و دانشگاه

 

©‌ وبانگاه > خبرگزاری تسنیم
دکمه بازگشت به بالا