9 دسامبر 1917؛ روزی که بحران فعلی خاورمیانه و فلسطین شکل گرفت

وضعیت فلسطین تا قبل از 1917 چگونه بود؟
فلسطین پیش از 1917 سرزمینی با اکثریت عرب و ساختاری پایدار بود و تا پیش از اشغال در جنگ جهانی اول، بخشی از امپراتوری عثمانی بهشمار میرفت؛ جامعهای با اکثریت مطلق عربهای مسلمان و مسیحی و اقلیت کوچک یهودیان بومی. بافت اجتماعی این سرزمین آرام و کمتحول بود، هرچند از اواخر قرن نوزدهم موجهای اولیه مهاجرت یهودیان اروپایی آغاز شده بود اما شرایط سیاسی منطقه با آغاز جنگ جهانی اول به سرعت در حال تغییر بود و سرنوشت فلسطین و دیگر سرزمینهای عربی پشت درهای بسته رقم میخورد.
سایکس–پیکو؛ توافقی استعماری که منطقه را از پیش تقسیم کرد
در سال 1916 و یکسال پیش از سقوط بیتالمقدس، بریتانیا و فرانسه در توافقی محرمانه با عنوان «سایکس–پیکو» نقشه خاورمیانه پس از فروپاشی احتمالی عثمانی را میان خود تقسیم کردند؛ بر اساس این توافق بخش بزرگی از سرزمینهای عربی به مناطق نفوذ بریتانیا و فرانسه تبدیل میشد و فلسطین بهدلیل موقعیت خاصش، قرار بود تحت مدیریت بینالمللی قرار گیرد.
سایکس–پیکو نشان میداد که قدرتهای پیروز جنگ، آینده منطقه را از قبل برنامهریزی کردهاند؛ در این چارچوب، اشغال بیتالمقدس تنها یک پیروزی نظامی نبود بلکه بخشی از یک پازل سیاسی بود که از لندن و پاریس طراحی شده بود.
پنج هفته پیش از تصرف بیتالمقدس، بریتانیا سندی منتشر کرد که آینده فلسطین را برای همیشه تغییر داد: اعلامیه بالفور؛ این اعلامیه حمایت رسمی بریتانیا از ایجاد «خانه ملی یهود» در فلسطین را اعلام میکرد. با سقوط شهر و سپس کل فلسطین، بریتانیا ابزار اجرایی این وعده را نیز بهدست آوردو به این ترتیب، دو خط تاریخی (توافق محرمانه سایکس–پیکو و اعلامیه بالفور) در نقطه سقوط بیتالمقدس بههم رسیدند و فصل جدیدی در سرنوشت فلسطین گشودند.
پس از پایان جنگ جهانی اول، بریتانیا اداره مستقیم فلسطین را بر عهده گرفت؛ دورهای که به قیمومیت بریتانیا معروف شد و تا 1948 ادامه یافت؛ در این دوره مهاجرت یهودیان بهشدت افزایش یافت، سازمانهای سیاسی و شبهنظامی صهیونیستی شکل و تغییر مالکیتها سرعت گرفت. جامعه یهودی مهاجر با حمایت بینالمللی ساختارهای شبهدولتی ایجاد کرد و در مقابل، جامعه عرب فلسطین با وجود اکثریت جمعیتی، فاقد حمایت خارجی و ابزارهای سازماندهی مدرن بود.
این عدم توازن قدرت، شکاف میان دو جامعه را هر روز عمیقتر میکردتا اینکه اولین موجهای اعتراض و استقلالطلبی شکل گرفت.
موج اعتراضها؛ قیامهایی که نتوانستند مسیر سیاسی را تغییر دهند
از شورشهای 1929 تا انقلاب بزرگ 1936–1939 و بعد از آن، فلسطین شاهد موجهای گسترده مقاومت مردمی بود اما هر بار، ساختار قدرت به نفع طرف اشغالگر و مورد حمایت بریتانیا عمل میکرد و اعتراضها نتوانست سیاستهای جاری را متوقف کند؛ ورود سازمان ملل پس از جنگ جهانی دوم، موج مهاجرت یهودیانِ اروپا و تشدید تنشها، بحران فلسطین را به نقطهای رساند که بریتانیا از ادامه مدیریت آن ناتوان شد؛ موضوع به سازمان ملل ارجاع شد و در سال 1947، مجمع عمومی سازمان ملل طرح تقسیم فلسطین را تصویب کرد؛ طرحی که بخش بزرگی از سرزمین را به جامعه یهودی میداد.
برای فلسطینیها، این طرح انکار حقوق اکثریت جمعیتیشان بود و مخالفتها به درگیریهای گسترده انجامید.
1948؛ پایان قیمومیت، آغاز فصل جدید اشغال
در ماه مه 1948، بریتانیا از فلسطین خارج شد و رهبران صهیونیست تشکیل دولت اسرائیل را اعلام کردند. جنگی که بلافاصله آغاز شد، منجر به آوارگی حدود 750 هزار فلسطینی شد؛ رخدادی که با نام «یوم النکبت» در حافظه جمعی اعراب و مسلمانان ثبت شده است؛ با نگاهی به سیر حوادث از سال 1917 تا 1948، روشن میشود که سقوط بیتالمقدس تنها یک اتفاق جنگی نبود. این واقعه نقطهای بود که در آن: برنامه تقسیم خاورمیانه در سایکس–پیکو، حمایت رسمی از پروژه صهیونیسم در اعلامیه بالفور و تصرف نظامی توسط انگلیسیها، همگی در یک خط تاریخی قرار گرفتند که آینده منطقه و بهخصوص فلسطین را در مسیری قرار دارند که به شکلگیری رژیم صهیونیستی منجر شد.