نقش سیاسی حضرت زهرا(س) و جایگاه زن در اسلام

ایشان در قامت یک کنشگر فعال، پرچمدار مشروعیت الهی در برابر تحولات سیاسی زمانه بود و همچنین، سیره حضرت زهرا(س) به عنوان مبنایی برای تعریف جایگاه متعالی زن در منظر اسلام، فراتر از کلیشههای رایج، مورد واکاوی قرار میگیرد و “الگوی فاطمی نه تنها بر کمالات معنوی زن تأکید دارد، بلکه او را به عنوان یک صاحب رأی و مدافع حقوق مشروع، در قلب ساختار اجتماعی و سیاسی معرفی میکند.
تاریخ صدر اسلام، دورهای پر فراز و نشیب است که تعیین تکلیف مسیر آینده امت اسلامی در لحظات پس از ارتحال نبی مکرم اسلام (ص)، به چالشی بنیادین تبدیل شد و در این میان، نقش حضرت فاطمه زهرا (س)، دختر گرامی پیامبر فراتر از جایگاه صرفاً خانوادگی یا عاطفی تلقی میشود و ایشان به عنوان آخرین حلقه اتصال با نبوت در قامت یک کنشگر سیاسی- اجتماعی برجسته ظاهرشدند و با قاطعیت از مسیر تعیین شده الهی دفاع کردند.
اهمیت این موضوع در دو حوزه اساسی نمایان میشود، نخست تبیین این نکته که شخصیت و عملکرد حضرت زهرا(س) چگونه مبنای فکری و عملی جایگاه زن به ویژه در بزرگداشت روز زن و مرجعیت سیاسی- دینی شیعه قرار میگیرد و دوم، ارائه پاسخی مستدل به رویکردهای تقلیلگرایانه نسبت به نقش زن در اسلام که اغلب او را محدود به حوزه خصوصی میدانند.
سیره فاطمی این دو حوزه را به صورت یکپارچه و متعالی تعریف میکند و جایگاه زن در منظر اسلام با ارائه تعریفی بنیادین از خلقت انسان، مرزهای جدیدی را برای کرامت و نقشآفرینی زن ترسیم کرد که در بستر تاریخی خود، انقلابی محسوب میشد در حالی که کرامت زن در اسلام، هویتی ذاتی و غیر اکتسابی دارد و مبتنی بر توانایی او در قرب الهی و دریافت فیض مستقیم است.
این کرامت از طریق جایگاه منحصربهفرد حضرت زهرا(س) متبلور شده است؛ لیلةالقدر بودن اشاره به سوره قدر و تأویل آن به این بانوی بزرگوار، نشاندهنده این است که عظمت ایشان فراتر از درک معمول است و شامل ابعاد غیبی و معنوی عمیقی میشود که مقیاس سنجش ارزش زن در نزد خداوند است.
اصحاب کساء و طهارت مطلق، حضور در جمع پنج تن آل عبا و آیه تطهیر «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرًا»، جایگاه حضرت را به بالاترین مراتب طهارت و ولایت معنوی ارتقا میدهد و این طهارت، لازمه رهبری و مرجعیت دینی است، هرچند که در ساختار سیاسی زمانه محقق نشده باشد در حالی که یکی از بزرگترین خدمات الگوی فاطمی، نفی مطلق تقلیلگرایی است.
برخی رویکردهای رایج، زن را صرفاً در قالب مادر یا همسر تعریف میکنند اما سیره حضرت زهرا(س) نشان میدهد که کمالات معنوی ایشان به هیچ وجه نافی حضور فعال و تأثیرگذار اجتماعی و سیاسی ایشان نبوده است و آن حضرت نماد اتحاد ابعاد وجودی زن هستند؛ در خانه، نمونه عالی همسر و مادری برای ائمه اطهار (ع) و در عرصه عمومی، مدافعی سرسخت برای اصول دین و مرجعیت سیاسی است.
این همنشینی ابعاد، اثبات میکند که ایفای نقشهای خانوادگی، میتواند در راستای تقویت اهداف کلان جامعه و تداوم خط امامت باشد، نه عاملی برای انزوا و مهمترین بُعد کنش حضرت زهرا (س) پس از رحلت پیامبر (ص)، ماهیت سیاسی و اعتراضی آن است و ایشان در این دوران، خود را به عنوان حافظ اصلی وصیت پیامبر (ص) در امر جانشینی معرفی کردند.
خطبه فدکیه که در مسجد پیامبر (ص) ایراد شد، فراتر از یک شکایت برای بازپسگیری ملک است و این خطبه، بیانیهای رسمی در نقد ساختار قدرت جدید و تبیین مشروعیت الهی حکومت است و کنشهای حضرت زهرا (س) صرفاً در کلام خلاصه نشد و آن حضرت الگویی از اعتراض مدنی سازمان یافته را به نمایش گذاشتند و شبانه به محافل و منازل بزرگان انصار و مهاجرین مراجعه کرده و تلاش کردند تا با یادآوری عهد غدیر و جایگاه علی (ع)، حمایت عمومی را به سوی مشروعیت حقیقی جلب کنند.
حضرت زهرا(س) به استناد روایات فریقین
این اقدام، نشاندهنده درک عمیق ایشان از سازوکارهای کسب مشروعیت اجتماعی در کنار مشروعیت الهی است و ایشان حتی بیعت با حکومت جدید را تخلف از امر الهی میدانستند و بر عدم رضایت خود از متخلفین تأکید داشتند.
یادداشت از رضا زمانی، دکتری علوم سیاسی