پتک نظرسنجیها بر کمر نتانیاهو

واقعیت این است که هر دو مسیر پیش روی نتانیاهو از نظر حفظ جایگاه سیاسی، زیانبار بود. اگر جنگ را ادامه میداد با خشم خانوادههای گروگانها، نارضایتی بخش میانهرو جامعه اسرائیل و فشار فزاینده برای برکناری مواجه میشد اما اگر تن به آتشبس میداد با طرد شدن از سوی شرکای کلیدی ائتلافی خود (مانند اسموتریچ و بنگویر) روبرو میشد که از هرگونه مصالحه با حماس بهشدت پرهیز میکنند.
این دوراهی، نتانیاهو را در نقطهای قرار داد که هیچ بخشی از بدنه رأیدهندگان را بهطور کامل راضی نمیکرد، بلکه بهطور همزمان همه جناحها را نسبت به رهبری او بدبین میساخت. نظرسنجیهای اخیر، شاهدی عینی بر این شکست محاسباتی هستند. نتانیاهو انتظار داشت بتواند با نمایش قاطعیت نظامی، وفاداری رأیدهندگان سنتی راست را تثبیت کند. در عوض، شاهدیم که رأیدهندگان بهدنبال جایگزینهایی هستند که تعهد بیشتری نسبت به امنیت و یا ثبات سیاسی نشان دهند.
مهمترین شاخص این سرخوردگی، تخریب ساختار ائتلاف حاکم است. نتایج نظرسنجیها نشان میدهد که ائتلاف موسوم به «محافظهکاران» (به رهبری نتانیاهو) که اکنون اکثریت شکنندهای در کنست دارد، در صورت برگزاری انتخابات قریبالوقوع، متحمل ریزش شدیدی خواهد شد. پیشبینیها حاکی از آن است که این ائتلاف تنها 49 کرسی از 60 کرسی فعلی خود را کسب خواهد کرد. این سقوط 11 کرسی، به معنای ازدستدادن قدرت مطلق ائتلاف و تبدیل شدن نتانیاهو به رهبری است که دیگر قادر به تشکیل کابینه اکثریت نخواهد بود.
کاهش شدید کرسیها نشاندهنده این است که رأیدهندگان صهیونیست، عملکرد نتانیاهو را نه در چارچوب موفقیتهای استراتژیک، بلکه در چارچوب مدیریت بحران شخصی او برای بقا در قدرت تفسیر میکنند. بحران غزه، پروندههای فساد سابق او را از سایه بیرون آورده و اولویتهای جامعه را از حمایت از رهبر به سمت پاسخگویی و کارآمدی تغییر داده است.
در نهایت، «آتشبس ظاهری» نهتنها نتوانست محبوبیت جلاد غزه را افزایش دهد، بلکه بهعنوان یک مانور سیاسی بیحاصل تلقی شده که تنها به تعمیق شکافهای داخلی و تقویت مخالفان در کنست انجامیده است. پتک نظرسنجیها نه بر سر سیاستهای منطقهای، بلکه بر سر رهبری متزلزل نتانیاهو فرود آمده است. استمرار جنگ غزه در شرایط کنونی نیز شرایط بدتری را برای نتانیاهو رقم خواهد زد. صورت مسئله گویاست: جلاد غزه محکوم به زوال و نابودی است.