اضطراب امتحان؛ بحران خاموش نظام آموزشی

دانشآموزان خیلی زود میآموزند که موفقیت یعنی نمره بالا و هر چیز پایینتر، نوعی ناکامی تلقی میشود؛ نگاهی که زمینهساز اضطراب مزمن است. اضطراب امتحان، صرفاً یک نگرانی گذرا نیست. این فشار میتواند تمرکز را مختل کند، حافظه را تضعیف کند و حتی دانشآموزان توانمند را از ارائه واقعی تواناییهایشان بازدارد. بسیاری از شکستهای تحصیلی، نه حاصل کمکاری، بلکه نتیجه همین اضطراب نادیدهگرفتهشده است.
نقش خانواده در این چرخه قابل چشمپوشی نیست. گاهی نیت حمایت، به فشار تبدیل میشود؛ مقایسهها، انتظارات بالا و نگرانیهای منتقلشده ناخواسته، فضای امن روانی را از دانشآموز میگیرد و امتحان را به مسئلهای حیثیتی بدل میکند.
مدرسه نیز اگرچه محل آموزش است، اما در بسیاری موارد به میدان رقابت تبدیل شده است. شیوههای ارزشیابی یکنواخت، تأکید افراطی بر نتیجه و کمتوجهی به تفاوتهای فردی، اضطراب را به بخشی از تجربه روزمره تحصیل تبدیل میکند.
واقعیت این است که آموزش بدون آرامش روانی، عملاً کارایی ندارد. دانشآموزی که مدام در ترس از شکست بهسر میبرد، کمتر خلاق است، کمتر میپرسد و کمتر یاد میگیرد. اضطراب، یادگیری را محدود و آموزش را فرسایشی میکند.
مدیریت این بحران، نیازمند تغییر نگاه است. امتحان باید ابزاری برای سنجش مسیر یادگیری باشد، نه تهدیدی برای آینده. بازنگری در شیوههای ارزشیابی، کاهش فشارهای غیرضروری و ایجاد فرصتهای جبران، میتواند بخشی از این چرخه اضطراب را بشکند.
در کنار آن، آموزش مهارتهای روانی به دانشآموزان ضروری است. یادگیری مدیریت استرس، برنامهریزی واقعبینانه و پذیرش خطا، مهارتهایی هستند که کمتر از فرمولها و محفوظات اهمیت ندارند، اما کمتر به آنها پرداخته میشود.
واکنشهای جسمی و رفتاری ناشی از استرس/راهکارهای کاهش نگرانی در خانواده
بیتوجهی به اضطراب امتحان، تنها یک مسئله آموزشی نیست؛ این بیتوجهی میتواند زمینهساز آسیبهای عمیقتری در اعتمادبهنفس و سلامت روان نوجوانان شود؛ آسیبهایی که آثار آن سالها بعد نمایان خواهد شد. امتحان اگر درست تعریف شود، میتواند انگیزهبخش و سازنده باشد؛ اما وقتی به عامل ترس تبدیل میشود، نهتنها یادگیری را تقویت نمیکند، بلکه آن را تضعیف میکند. تفاوت این دو، در نگاه سیاستگذارانه به آموزش نهفته است.
در نهایت، نظام آموزشی موفق، سیستمی است که دانشآموز در آن احساس امنیت، ارزشمندی و فرصت رشد داشته باشد. عبور از بحران خاموش اضطراب امتحان، تنها با فاصله گرفتن از نمرهمحوری و حرکت بهسوی آموزش انسانمحور ممکن خواهد بود.
یادداشت از: زهره تاجی، کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی