در کانون نبرد فرهنگی، چگونه آرایش جنگی بگیریم؟

ما در این جنگ با یک جبهه مختلط و ذومراتب مواجهیم؛ شبکه استکبار جهانی و صهیونیسم بین‌الملل، سرانگشتان داخلی آن‌ها و عناصر ساده قابل مدیریت که ضریب اجتماعی باطل را می‌توانند تشدید کنند.
به گزارش بخش استان‌ها در وبانگاه به نقل از خبرگزاری تسنیم از قم ، «ما در کانون یک درگیری تبلیغاتی و رسانه‌ای هستیم، با یک جبهه وسیع. تصرف این مُلک به عملیات نظامی میسر نبود و به فشار اقتصادی محقق نشد. امروز فقط و فقط امید به یک جنگ فکری و معنوی است. فشار نرم برای شکستن مقاومت ملی و مجبورسازی ملت به تسلیم.»

این تنبه جدی امام ایستاده در میدان و تدبیرگر صحنه است. ما چگونه برخورد خواهیم کرد؟

ضرورت بیداری در برابر خطر استحاله و تغییر سیرت جمهوری اسلامی

نظم جهانی در حال تغییرات جدی است، افول آمریکا و قدرت نمایی جبهه مقاومت. آنچه می‌تواند این معادله را تغییر دهد، چیزی نیست جز نابودکردن پایگاه و خاستگاه مقاومت و آن هم چیزی نیست جز مبانی فکری، فرهنگ اسلامی و هویت دینی و تاریخی ملت.

ما در این جنگ با یک جبهه مختلط و ذومراتب مواجهیم؛ شبکه استکبار جهانی و صهیونیسم بین‌الملل، سرانگشتان داخلی آن‌ها و عناصر ساده قابل مدیریت که ضریب اجتماعی باطل را می‌توانند تشدید کنند.

از نگاه دشمن، جمهوری اسلامی، این مادر مقاومت، باید استحاله شود، تغییر سیرت دهد و قلب ماهیت شده و از درون منحل شود تا در یک نبرد وجودی، نظام سلطه بتواند خود را بازیابی کند و آب ریخته شده را برگرداند.

در برنامه دشمن، باورهای اعتقادی و سیاسی باید تغییر کند، ارزشها منزلت حقیقی خود را از دست دهند، سبک زندگی مخلوط و مشوش از عناصر حق و باطل شود تا التقاط و انحراف اعتقادی بتواند پایدار و ریشه دار شود، مردم به دین حداقلی اکتفا کنند و در این شیب اجتماعی، نظام، اقتدار حکمرانی خود را در میانه میدان به مشتی اراذل فرهنگی واگذار کند و به عقب‌نشینی روی بیاورد و آن‌ها که باید صحنه درگیری را مدیریت کنند، به جای آنکه خود را مسئول بدانند، دیگران را متهم کنند و در مجموع حرکت موثری شکل نگیرد. یک براندازی نرم، بی سر و صدا، اما عمیق و تاریخی.

راه حل چیست؟ چگونه باید آرایش جنگی بگیریم؟

1- عبور از روزمرگی‌ها و حاشیه بسندگی‌ها و درک عمق این تهدید وجودی، فهم این حقیقت که جنگ نرم، از دست دادن خاک و موقعیت های سوق‌الجیشی نیست، زوال ابدیت یک امت و هویت تاریخی و بین نسلی اسلام و جمهوری اسلامی است. و سرگرم عملیات فریب نشدن و اهداف و خطرات اصلی را فراموش نکردن.

2- بازخوانی و تعمیق بنیان‌های فکری و هویتی؛ این جنگ و جنگ‌های پیش‌ِ رو، نیازمند عمق فکری و فهم دقیق از مبانی اسلامی و مبانی فکری جبهه مقابل است، نبردهای آخرالزمانی بیش از هرچیز هویتش فکری است، حتی جنگ‌های نظامی‌اش، چه برسد به جنگ‌های فکری‌اش. مقاومت نیز از اندیشه سرچشمه می‌گیرد و در نهایت سلاح دست گرفته می‌شود. این جنگ استادِ فکر نیاز دارد. این جنگ مطالعه و مباحثه می‌خواهد، سواد رساله و تفقه معرفتی می‌طلبد.

3ـ تقویت دانایی‌ها و توانایی‌ها؛ هنر جنگیدن در نبرد فکری- فرهنگی را باید آموخت. آموختنی است و البته میدان جنگ، خود از بزرگترین آموزگارها است. وقتی هدف واضح باشد، هر چه برای تحقق آن لازم باشد، موظفیم که بیاموزیم و حتی دست به تولید علم و نظریه پردازی بزنیم؛ یادگیری، مأموریتی در میانه نبرد است.

4ـ تخصص، تمرکز و همگرایی در برنامه‌ها؛ این جنگ، یک جنگ تخصصی است، تمرکز نیاز دارد، با پراکنده‌کاری و برنامه‌های واگرا به نتیجه نمی‌رسیم. هر عنصر انقلابی یک افسر جنگ نرم دارای ماموریت باید باشد. هدف، راه و مسئولیتش باید روشن باشد و خودش را وقف جهادش کند. برای روشن شدن ماموریتش هم نباید منتظر فرمان یا سازماندهی کسی بماند. باید فکر کند، مشورت کند و حرکت کند. حرکت جهادی، هدایت خدا را جذب می‌کند و ضربه‌ها را نقطه‌زن می‌کند. از ابهام مسیر نباید هراسید.

5ـ طراحی پروژه‌های کلان هدایتی؛ ما اگر پروژه‌های کلان هدایتی نداشته باشیم، صحنه را واگذار خواهیم کرد. از طراحی بسته‌های معرفتی عمیق مانند طرح‌ولایت تا طراحی پلتفرم‌ها و الگوریتم‌های هدایتگر جریان‌های اطلاعاتی، از تولید ادبیات‌ مبارزه تا ساخت فناوری‌های نرم فرهنگی و شتاب‌دهندگی صنایع خلاق، از تربیت افسر جنگ نرم تا تقویت عناصر مماس با افکار عمومی مانند رسانه‌ای‌ها و معلمان. کار فراوان است، مرد کار می‌خواهد.

این جنگ الزامات فراوان دارد، اما باید حرکت کرد، اگر راه بیفتیم، قدم بعدی روشن است، اهل قعود، اهل رکود و رقود خواهند شد و در نهایت کارشان را با رکون به دشمن تمام خواهند کرد. قیام‌‌للّه کلید پیروزی است.

یادداشت از: علی آقابالازاده، پژوهشگر فرهنگ و فعال حوزه آموزش

 

©‌ وبانگاه > خبرگزاری تسنیم
دکمه بازگشت به بالا