یادداشت| تشییع آیتالله شاهچراغی و رمزگشایی از یک پیام اجتماعی

حضور بسیار گسترده مردم، بهگونهای که حتی اقامه نماز بر پیکر پدر معنوی استان با تأخیر انجام شد، نشانهای روشن از فعالشدن همین سرمایه اجتماعی است. این حضور، نه نتیجه فراخوان رسمی بود و نه محصول سازماندهی اداری؛ بلکه واکنشی خودجوش و معنادار از سوی جامعهای بود که هنوز نسبت به سرمایههای معنوی خود احساس تعلق میکند.
نکته قابل توجه آن است که این مراسم، از حیث میزان مشارکت مردمی، از بسیاری از مناسبتهای رسمی، ملی و حتی یوماللهها فراتر رفت. این مقایسه، واجد یک پیام سیاسی صریح است: سرمایه اجتماعی واقعی، الزاماً در مناسبتهای تقویمی بروز نمیکند، بلکه در لحظههای صادقانه، خود را آشکار میسازد.
در سالهای اخیر، رسانههای معاند با تمرکز بر جنگ روانی و روایتسازی هدفمند، تلاش کردهاند چنین القا کنند که جامعه ایران از روحانیت فاصله گرفته و پیوندهای دینی تضعیف شده است. این تصویر، بر پایه دادههای سطحی و تحلیلهای گزینشی بنا شده و از درک لایههای عمیق جامعه ناتوان است.
تشییع آیتالله شاهچراغی، این روایت را در میدان واقعی زندگی اجتماعی به چالش کشید. آنچه دیده شد، نه یک واکنش احساسی زودگذر، بلکه نمود عینی سرمایهای بود که شاید در طول سالها، در سکوت و بدون نمایش رسانهای در مردم وجود داشت؛ سرمایهای مبتنی بر اعتماد، تجربه زیسته و رابطه مستقیم میان مردم و روحانیت مردمی.
جامعه ایران، جامعهای «چندلایه» و غیرقابل پیشبینی است. مردم ممکن است منتقد باشند، مطالبهگر باشند و حتی نسبت به برخی عملکردها اعتراض داشته باشند، اما این به معنای گسست از ریشههای اعتقادی نیست. سرمایه اجتماعی پنهان، دقیقاً در همین لایههای عمیق شکل میگیرد؛ درست همانجایی که رسانهها کمتر به آن دسترسی دارند.
آیتالله شاهچراغی برای مردم سمنان، صرفاً یک مسئول یا یک عنوان رسمی نبود. او نماد روحانیتی بود که در متن جامعه حضور داشت، فاصلهای با مردم ایجاد نکرد و دین را در رفتار روزمره و ارتباط انسانی معنا کرد. چنین کارنامهای، بهطور طبیعی سرمایهای میسازد که در بزنگاه وداع، خود را نشان میدهد.
از منظر سیاسی، این مراسم و مراسمهایی نظیر آن را میتوان نوعی همهپرسی اجتماعی خاموش در بخشی از جامعه کشور دانست؛ همهپرسیای که نتیجه آن، خلاف تحلیلهای اتاقهای فکر دشمن بود. تحلیلی که گمان میکرد سرمایه اجتماعی روحانیت به پایان رسیده و جامعه ایران آماده گسستهای بنیادین است.
خطای محاسباتی دشمن، دقیقاً در نادیدهگرفتن همین سرمایه اجتماعی پنهان است. آنان جامعه را بر اساس بازنماییهای رسانهای و دادههای مجازی تحلیل میکنند، در حالی که واقعیت اجتماعی ایران، همچنان در میدان واقعی و روابط انسانی شکل میگیرد.
این صحنه، برای داخل نیز پیام روشنی دارد. گستردگی حضور مردم در آیین تشییع پیکر آیتالله شاهچراغی نشان میدهد که این سرمایه، در سایه صداقت، سادهزیستی، پرهیز از فاصلهگرفتن از مردم و حضور واقعی در متن جامعه تقویت میشود.
در نهایت باید گفت که تشییع پیکر آیتالله شاهچراغی در سمنان در واقع آشکارشدن یک واقعیت پنهان بود؛ واقعیتی که بار دیگر نشان داد ملت ایران را نمیتوان با عملیات رسانهای و تحلیلهای سادهسازیشده شناخت و هر بار که هویت استکبارستیز و دین مدار مردم ایران نمایان میشود، محاسبات طراحیشده علیه هویت دینی این ملت را بر هم میزند.
روح بلند آن عالم ربانی قرین رحمت الهی باد.