راهبرد قرآن برای پیشگیری از خشونت علیه زنان

توجه به دور و بر خود تا عملکرد آنها که قدرتهای سیاسی و اقتصادی و حزبی دارند تا دولتهای زورگو در جهان، اعمال خشونت را نشان میدهند. زورگویی یک یا چند دانشآموز در یک مدرسه یا چند کودک در یک محله برای رسیدن به خواستهای خود، محروم کردن یک یا چند ورثه توسط یک یا چند وارث از بهرهبرداری از ارثی که حق آنان است، سوءاستفادههای مختلف و آزار رساندن همسایهها با زورگویی با هدف بهرهبرداری بیشتر، فریادهای یک مادر یا ناظم بر سر یک کودک، بهرهکشی کارفرما از کارمند و کارگر و … خشونت علیه انسانهاست.
قدرت مهمترین وسیله برای تحمیل خود بر دیگری است، ولی قبل از آن باور و نگرش ریشه این عمل است؛ باور بر ضعف قربانی و توان خود بر اینکه او میتواند و نگرش بر اینکه قربانی لایق اعمال این خشونت است.
یکی از خطرناکترین راهکارها در جهت اعمال خشونت، تبدیل کردن آن به هنجار است. نرمالیزه کردن خشونت راه را برای اعمال آن باز میکند. تبدیل آن به هنجار، اعمال خشونت را بدون زحمت برای خشونتکار میکند و پذیرش خشونت را برای جامعه و برای قربانی عادیسازی میکند.
خشونت در خانواده با عنوان خشونت خانگی و در جامعه اشکال متفاوت دارند. دنیا خشونتهای جسمی، جنسی، روحی و روانی، احساسی، کلامی، حقوقی، اقتصادی، سیاسی را میشناسد و درباره آنها سخن میگوید و در جهت رفع آنها فضاسازی و فعالیت و قانونگذاری میکند و آموزش میدهد؛ اما یک خشونت علیه زنان که میتواند ریشه و علت اصلی خشونت علیه زنان باشد و راه را برای اعمال انواع خشونت باز کند، در دنیا مغفول و مسکوت مانده است.
هویت و کرامت انسانی زن همان چیزی است که مورد خشونت است؛ خشونتی که خود عامل اعمال انواع دیگر خشونت است. علتی که به دیگری و دیگران اجازه تحمیل خود به زن با هدف بهرهبرداری بیشتر و ضایع کردن دیگر حقوق زن را عادیسازی میکند.
همانچه که تحمیل بر زن را جهت بهرهبرداری از زن عادی کرده است، نگرش ابزاری و جنسی و بهرهبرداری جنسی و بهرهکشی خدماتی از زنان است. از تحمیلهای مختلف در خانه تا بهرهکشی سرمایهدار در جامعه، از بهرهبرداری جنسی بدون توجه به کرامت انسانی زن تا بهرهبرداری و لذتجویی و کامیابی جنسی از زن در جامعه، نتیجه نگرش ابزاری به زن و عدم باور و نگرش هویت و کرامت انسانی به زن است؛ حتی اگر به دلیل عادیسازی نگرش ابزار جنسی به زن، توسط خود زن و با رضایت خود او انجام گیرد.
خشونت به هویت انسانی و کرامت زنان خطرناکترین خشونت علیه زنان است که ریشه اعمال سایر خشونتها علیه زن است. همان مبنایی که دنیایی که داد رفع خشونت علیه زنان سر داده و برای آن سند جهانی و قرارداد تهیه کردن، به عمد آن را نادیده گرفته و آن را مغفول داشته است.
در لایحه منع خشونت علیه زنان که از دولت یازدهم بیرون آمد، یک ماده در تبیین آزار جنسی آورده بود که هرگونه رابطه جنسی غیرقانونی که با رضایت خود زن باشد، آزار جنسی نیست. دستمریزاد از تهیهکنندگان لایحه در نگاه به زن. بله اگر رضایت زن باشد خشونت جنسی نیست، ولی خشونت هویت و کرامت انسانی زن که هست. این همان چیزی است که دنیا مغفول و مسکوت است. وقتی یک رابطه جنسی غیرقانونی باشد، به این معنی است که قانون مورد خشونت قرار گرفته و از اینرو که قوانین مبتنی بر شرع هستند، شریعت مورد خشونت قرار گرفته و از اینرو که کرامت انسانی زن در شریعت مورد توجه و مبنا است، رابطه جنسی غیرقانونی به معنای خشونت علیه کرامت انسانی زن است؛ حتی اگر خود زن به آن راضی باشد.
معارف و احکام اسلام گنجینه است که نظام اسلامی نمیتواند و نباید خود را از آن محروم کند؛ خاصه در قانونگذاری و سیاستگذاری.
بهرهبرداری از راهبردهای قرآنی سرچشمه زلالی است که راه را برای سعادت روشن میکند.
نگرش ابزاری و جنسی به زن علت اصلی و مبنایی اعمال خشونت علیه زنان است که قرآن در یک بیان راهبردی راه را بر آن بسته و آن را راه پیشگیری از آزار دیدن و اذیت شدن زنان تصریح کرده است. از اینرو به انجام آنچه که زن را انسانی با کرامت به جامعه معرفی و در نتیجه از آزار دیدن و اذیت شدن زنان پیشگیری میکند، فرمان داده است.
راهبرد قرآنی برای پیشگیری از آزار دیدن و اذیت شدن زنان حجاب است که عامل معرفی زنان به عنوان انسان با کرامت و عفیف به جامعه است و این نگرش به زن و این معرفی زن خود عامل پیشگیری از اعمال خشونت علیه زنان است. (آیه 59 سوره احزاب)
زن و زنانی که از این فرمان سرپیچی میکنند تنها به خود خیانت نمیکنند، بلکه با عادیسازی و ترویج نگاه ابزار جنسی به زن به همه زنان خیانت میکنند. پوششی که بهرهبرداری جنسی از زن و لذتجویی از توانایی جنسی زن را ترویج میکند و جنسی پوشی، لذتجویی از زن را در جامعه عادی کند، عامل ترویج و عادیسازی نگاه ابزاری و جنسی به زن است که خود خیانت علیه همه زنان است.
بدیهی است که لایحهای که در نظام اسلامی در جهت منع خشونت علیه زنان و تأمین امنیت زنان در نظام اسلامی تهیه میشود، نمیتواند و نباید از این راهبرد محروم باشد.
مادهای در این لایحه لازم است با این معنا و مفهوم که هر گفتار و عملکردی که ترویج و تبلیغ و تشویق به بیحجابی باشد، توسط هر فرد حقیقی یا حقوقی یا نهاد یا رسانهای انجام گیرد، به این دلیل که مبتنی بر نگرش ابزاری به زن و خلاف کرامت انسانی زن است، جرم است و محکوم به مجازات.
قانونی که در نظام اسلامی برای تأمین امنیت زنان و نفی خشونت علیه زنان تهیه میشود، نمیتواند و نباید خود را از راهبرد قرآن محروم کند. تفاوت نظام اسلامی با دنیای سرمایهسالار که زنان را در خدمت میخواهد، اینگونه مشخص میشود.
یادداشت از: توران ولیمراد، مدیر شبکه ایران زنان