آب سردی بر پیکر ترامپ!

سخنان آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه سابق آمریکا، مبنی بر اینکه «قضاوت درخصوص از بین رفتن برنامه هستهای ایران (در پی حملاتی چون بمباران نطنز و فردو) زود است»، یک زنگ خطر رسمی برای روایت ترامپ بود. این موضعگیری نشان میدهد که در دیپلماسی رسمی واشنگتن، اطمینانی نسبت به «نابودی کامل» زیرساختهای هستهای ایران وجود ندارد. اما عمق این شکست روایی زمانی آشکار میشود که پای گزارشهای اطلاعاتی و نظامی به میان میآید.
گزارشهای محرمانه پنتاگون و فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) نیز شواهد مستدلی مبنی بر عدم نابودی کامل تأسیسات کلیدی ایران ارائه میدهند. این اسناد نشان میدهند که زیرساختهای حیاتی، اگرچه ممکن است تحت تأثیر حملات قرار گرفته باشند، اما کاملاً منهدم نشدهاند و قابلیت بازیابی یا تداوم فعالیت در سطوح دیگر را حفظ کردهاند. این شکاف اطلاعاتی، تنش اساسی در دولت کنونی آمریکا ایجاد کرده است.
بین ادعاهای انتخاباتی و شعاری ترامپ از یکسو، و گزارشهای رسمی نهادهای نظامی و امنیتی آمریکا از سوی دیگر، اختلافنظر اساسی بر سر ارزیابی عواقب و نتایج حملات احتمالی به تأسیساتی مانند نطنز و فردو وجود دارد. در نتیجه، ادعای ترامپ مبنی بر «نابودسازی فعالیتهای هستهای ایران» در شرایط فعلی نهتنها یک اغراق سیاسی، بلکه نوعی فرافکنی آشکار برای توجیه سیاستهای گذشته و القای یک گزاره کاذب به افکار عمومی محسوب میشود.
در حالی که دولت ترامپ بر اتمام کار تأکید داشت، واقعیتهای میدانی و گزارشهای امنیتی تأیید میکنند که ایران همچنان دارای قابلیتهای هستهای قابل توجه است.
دونالد ترامپ نهتنها در عرصه سیاست خارجی و میدانی (بر اساس ارزیابیهای اطلاعاتی)، بلکه در صحنه رقابت برای شکلدهی به افکار عمومی نیز شکست خورده است. سکوت و تأیید تلویحی مقامات فعلی، به منزله آب سردی است که بر پیکره ادعاهای او ریخته شده و نشان میدهد که جنگ روایتها را نیز به رقبای سیاسی و نهادهای اطلاعاتی خود باخته است.
به عبارت بهتر، رئیس جمهور متوهم آمریکا اکنون آثار و تبعات شکست در جنگ ترکیبی علیه ایران را در ابعاد گوناگون تجربه میکند. بدون شک گذشت زمان در اینخصوص نهتنها به سود ترامپ و همراهانش نیست، بلکه بیش از پیش ابعاد گوناگون ادعای دروغین آنها را آشکار میسازد.